مناسبت ها

من عاشق ایرانم و ایران تنها سرای من است

۱۳۸۹ اسفند ۲۳, دوشنبه

گزیده سخنان آقای شهرام همایون در برنامه 22 اسفند ماه2569 ایرانی


در این یکشنبه آقای همایون مصاحبه ای با آقای نوری زاده داشتند ودر اول مصاحبه آقای همایون تاکید داشتند بر یک هفته نبودن آقای نوری زاده در برنامه پنجره ای رو به خانه پدری وشایعاتی که بر این میان گفته شده است ایشان گفتند که ما دوتا دوست ورفیق وهمکاریم ودر خیلی چیزها هم با هم اختلاف نظر داریم ولی هردو معتقدیم که در حال حاضر احتیاج به یک فضایی هست که همه در نهایت استقلال واحترام بتوانند سخنشان را بگویند وبنده هم شخصا از اینکه آقای نوری زاده در این تلویزیون برنامه دارند و دیگر تبدیل شده اند به صاحب خانه این تلویزیون بسیار خوشحال هستم وافتخار می کنم وباعث مباهات بنده است. ولی کماکان اختلاف نظر داریم واین هیچ ربطی به دوستی ما ندارد. آقای نوری زاده هم گفتند که من هم در برنامه خودم گفتم دو انسان باهم دوست هستند ونهایت احترام را بهم می گذارند وخیلی جاها باهم اشتراک نظر وخیلی جاها اختلاف نظر داشته باشند. مثل اعضای یک خانواده واین دلیل بر این نیست که یک عده سواستفاده کنند ودر فیس بوک و بالاترین یک مشت چرندیات و حرفهای بی ربط بزنند. منو شهرام باهم دوستیم وخواهیم بود ونظرات سیاسی ما خیلی دور از هم نیست ویک جاهایی آدم سلیقه های مختلفی دارد ولی این مشکلی نیست حل می شود.
آقای همایون گفتند که آقای نوری زاده دوباره اسم شما در سایتها وجاهای مختلف بعد از آخرین صحبت شما در مورد سایت کلمه مطرح شده وجنجالی به پا کرده است.و اینکه شما چقدر به صحت این منشور دوم جنبش سبز اعتماد واطمینان دارید؟
ایشان جواب دادند که این منشور متعلق به حالا نیست ولی من در اصل ونوشته تردیدی ندارم ومن معتقدم که انتشار این منشور در این زمان وبا واکنشهایی که ما مشاهده کردیم هیچ آدم عاقل سیاسی نمی آید واین کار را بکند. ولی منتهی دسترسی به آقای موسوی وکروبی نیست.آخرین باری که آقای واحدی با آقای کروبی صحبت کرد تقریبا سه هفته پیش بود. وآقای کروبی صریح وروشن در آنجا گفتند که این رژیم نه جمهوری است نه اسلامی واین رژیم ساقط است. بنابراین این منشور را بیرون دادن در این زمان یک علامت سوال است. ضمن اینکه در همان برنامه تشکیل آن شورا و ماجرای سایت هم هزار اما واگر وجود دارد. من یک حرف زدم فردای آن روز نامه فرزندان آقای موسوی بیرون آمد.نامه ای که بخشی از آن بطور قطع درست است.بخشی  از آن صحبت صادقانه دو فرزند است ولی بخشی دیگرش مبهم است. وچون پنج نفر به این سایت دسترسی دارند ومیتوانند این سایت را تغییر بدهند. دونفرشان در خارج وسه نفرشان در داخل هستند. آنهایی که در داخلند نمیتوانم اسمهایشان را بگویم و ما نمیدانیم این بقیه تا چه حد در زیر فشارند ویا بعضی هایشان وا داده اند یا نداده اند.این هست که من اعتماد کردن مطلق به سایتها را و به ویژه مطالب مبهمی را که صادر می شود زیاد به مصلحت جنبش نمی بینم. من معتقدم زمانی می توانیم روی موضوعی انگشت بگذاریم که مطمئن باشیم.مثلا آقای مجتبی واحدی مرتب با خاندان کروبی مرتب در تماس است وبا فرزندان کروبی صحبت می کند ودر آن زمان که آقای کروبی در دسترس بود یکی از معدود کسانی بود که با ایشان حرف می زد .خوب طبیعتا اگر چیزی را که آقای واحدی بگوید من باور می کنم اما در مورد بقیه چون به آقای کروبی دسترسی ندارند این برای من کمی سوال برانگیز است. چون مبادا علائق وخواسته های شخصی ویا فشارها باعث شود که آدم حرفهایی را مطرح کند که عملا برای آقای موسوی وخانم رهنورد لطمه بزند.
آقای همایون گفتند مثل دعوت مردم به بهانه برگزاری تولد آقای موسوی .چون پارسال که آقای موسوی خودشان بیرون بودند با اینکار به شدت هم مخالفت کردندو...
آقای نوری زاده در تایید سخنان آقای همایون گفتند معمولا در مورد شخصیتهایمان وقتی به رحمت خدا پیوسته باشند مثل زنده یاد دکتر مصدق و یا محمد رضا شاه افرادی که به هر حال سهم تاریخند وبهانه یادآوری هست. ولی درمورد افراد زنده این مسئله را وقتی ایراد می کنیم همان ایرادی می شود که ما در گذشته به شاه وخاندان پهلوی گرفته می شد واین را نمی شود تعمیم بدهیم بر روی یک آدم زاهد وساده زیست مثل میر حسین موسوی.
آقای همایون در سوال دیگری از آقای نوری زاده پرسیدند که شما به صراحت لهجه شهرت دارید آیا شما آقای ارجمند را به این ترتیب زیر سوال می برید؟ آقای نوری زاده گفتند که آقای ارجمند بسیار آدم پاک وصادقی است. ولی من نمی دانم که آقای ارجمند تا چه حد اختیار وتا چه حد اجازه صحبت دارند. وحتی ایشان تلاش کرده خیلی جاها بهرحال به همین مسیر برود ودر یکی دو جا حتی به نظر من فراتر از خطی رفت که آقای موسوی ترسیم کرده بود.چون من در مورد آقای واحدی خبر دارم می توانم بگویم که حتی جلوی من با آقای کروبی حرف زده است. اگر آقای موسوی یک بار بتواند این مسئله را روشن کند آنوقت معلوم می شود که آقای ارجمند هم اختیار تام از جانب ایشان دارد. آقای همایون گفتند که شما در حقیقت در اینجا به عملکرد آقای ارجمند ایراداتی دارید یکی همان مسئله تولد ویکی همان انتشار منشور گذشته در حال حاضر این مجموعه عملکرد برای شما جای سوال دارد؟ اگر این مسئله از ناحیه خود آقای موسوی باشد آیا سوالات شما همچنان هست؟
آقای نوری زاده در جواب گفتند که صد در صد، من از خود آقای موسوی می پرسم این منشور معنایی ندارد مردم از این حرفها عبور کرده اند. دیگر صحبت از جمهوری اسلامی نیست.من در دالاس در یک سخنرانی در دانشگاه اس ان یو گفتم که جمهوری اسلامی خوب، یک جمهوری اسلامی مرده است.بعد از این جمهوری اسلامی مطرح کردن به نظر من یک مقدار نا آگاهی از آن چیزی است که در جامعه دارد رخ می دهد. سوال بعدی آقای همایون به این صورت ادامه می یابد که آقای نوری زاده ما بطور مشخص چند سایت داریم که مثل جنبش راه سبز ویا سایت کلمه در این سایتها شما یک روش ویا شکلی می بینید که درست شکل وکارهای خود جمهوری اسلامی است محتوا فرق دارد به عنوان مثال دارم عرض می کنم در هیچکدام این سایتها هیچوقت به مقالات ویا نوشته های خود شما حتی اشاره ای نمی کنند.وآقای نوری زاده گفتند که بنده غیر خودی هستم وآقای همایون پرسیدند مگر در جنبش سبز خودی وغیر خودی هست؟ وآقای نوری زاده در جواب گفتند که فراوان شما فکر کنید یک نفر چوب خط دستش گرفته وسبز جدا می کند.ما آدمهای داریم که در کارنامه آقای خامنه ای وفرزندانش حتی یک نقطه خاکستری نمی بیند. در مورد سایتها هم من یک مسئله  را باید بگویم فقط دوسایتی که متعلق به آقای موسوی وکروبی است اینها مشروعیت دارند آنهم به این اعتبار که این دوتن تایید بکنند که آنچه در این سایتها هست مربوط به ماست.سحام نیوز وسایت کلمه.بقیه سایتها مسائل مربوط به چیزهای دوستان وخانوداگی وشوراهای خود ساخته است.من باید یک چیز را صریح بگویم.سی سال شما وبنده ودیگران از زندگیمان گذشتیم با هر خطری روبرو شدیم جمهوری اسلامی زندگیمان را از ما گرفته بخت دیدن عزیزانمان را از ما گرفته همه این مصائب از ما از سر گذراندیم بعد یک آقایی که تا دیروز مسئول بوده وهمه کار داشته حالا آمده بیرون ویک سایتی درست کرده وخودی و غیر خودی می کند و می گوید نخیر اصلا جنبش سبز مال ماست وتوجه ندارد که این جنبش سبز اگر بوجود آمد معلول تلاشهای یک عده مبارز در این سی سال است واین جنبش بهرحال همین جوری از دل مادر بیرون نمی آمد. این آگاهی دادنها ومردم را روشن کردن وجمهوری ولایت فقیه را برای مردم تشریح کردن وابعاد جنایتشان را برای مردم فاش کردن اینها پله پله زمینه ساز شده که ما به جنبش سبز برسیم.حالا ما خیلی فروتنی کردیم نه تنها ما به این افراد کمک کردیم حتی چشمانمان را هم روی گذشته بستیم وبهشان خوش آمد گفتیم ویک عده اینها آدمهای وارسته ای بودند از این خوشامد گویی خیلی خوشحال شدند به ما پیوستند ودست ما را فشردند ورویشان را بوسیدم والان هم در کنار ما هستند.بعضی دیگر هم رفتند برای خودشان برج عاج ساختند وگوشه ای نشستند وگفتند نخیر این نوری زاده وهمایون واین جماعتی که دارند در خارج مبارزه میکنند اینها ضد انقلابند و وابسته به خارجیند اینها آمریکاییند وقتی ته قضیه را نگاه می کنید می بینید آمریکایی تر از همه خودشان هستند.با چه معلق زدنی می آیند در آمریکا سخنرانی می کنند وبر می گردند وبه آمریکا فحش می دهند ونمونه های بسیاری را که ما دراین چند ساله دیده ایم.دیگر به نظر من لازم نیست که ما سکوت کنیم هیچ کس اجازه خط کشی ندارد خودی وغیر خودی ندارد.جنبش متعلق به ملت ایران است. خود آقای موسوی وکروبی هم می گویند که هردو از اعضای این جنبش هستند بنابراین کسی نمی تواند بگوید به نمایندگی از طرف آقای موسوی کروبی آنهم به دروغ نه راست بیاید سایت وتلویزیون درست کند وخودم وخواهرم وداداشم و دامادم وپسرخالمو وپسر عمه ام ما جنبش سبزیم وبقیه غیر خودیند. از این کارها نمی شود کرد من یکی در مقابل این کارها قاطعانه ایستاده ام.
آقای همایون : من فکر می کنم شما در این ماجرا تنها نباشید.آیا فکر نمی کنید مردمی که به اندازه شما و سایر آقایان در متن ماجراها نیستند از این مسائل کمی گیج بشوند؟آیا فکر نمی کنید بخشی از عدم توفیقات مبارزه  مردم حاصل همین سردرگمی هاست که شفاف نیست؟ همه در پرده ولفافه صحبت می کنند.آقای محسن مخملباف می آید آن گزارش را از زندگی آقای خامنه ای می دهد واز آن یک گزارش وفیلم ساخته می شود.آقای مهاجرانی می آید ومی گوید در زندگی این مرد محترم هم حتی یک نقطه خاکستری هم نیست.آیا این یک وازدگی در میان توده مردم ایجاد نمی کند؟
آقای نوری زاده گفتند که من به خدا قسم می خورم که آنقدر مردمان ما داوران خوبی هستند.اگر بگوییم این آدمها نزد مردم ایران ذره ای اعتبار دارند که ندارند همین چندی قبل من در خاورمیانه بودم در بحرین تعدادی از هموطنان ایرانی را دیدم ویکی دو تن هم از ایران آمده بودند که با هم گفتگو کنیم وهمه اینها برای من شرح می دادند که جامعه ما آنقدر روشن وآگاه است که به این افراد می خندد ومن هم می دانم که آقای کروبی وموسوی هم به اینها می خندند چون روش وعملکرد اینها را دیده اند.شما مثل یک آفتاب پرست همینطور از ابتدای جمهوری اسلامی رنگ عوض کنید واینطوری نمی شود یک جایی یقه آدم را می گیرند والان هم موقع یقه گرفتن هست. وبنابراین من اصلا مجالی نمی دهم که آدمها بیایند وبرای خودشان پرونده خوب بسازند و خطوط زیبا برای خودشان بنویسند و بگویند که ما آدمهای آزادیخواه ومبارزی هستیم. در حالی که وقتی به گذشته اشان رجوع کنید می بینید در موقع قدرت مداری هیچگونه آزادگی هم از خودشان نشان نداده اند.
آقای همایون: ما در آستانه نوروز 1390هستیم و یک نوروز دیگر در غربت.اولا چهارشنبه سوری را در پیش داریم که آقای مکارم شیرازی آن را امروز حرام اعلام کرده وشما ایشان را سلطان شکر نام داده اید. بعد هم 24 اسفند را داریم که زاد روز یک مرد بزرگ ایرانی است وبعد 29 اسفند را داریم که سالروز یک حادثه بزرگ که باعث افتخار و غرور همه ما ایرانیهاست.نظرتان را یکی یکی جویا می شوم.آقای نوری زاده گفتند که من اعتقاد دارم که جنبش اگر بخواهد اعتبار وحضور خودش را نشان دهد در چنین روزی است.چهارشنبه سوری چیزی است متعلق به همه ایرانیها کسی خط کشی در این نمی گذارد ناصر ابوالمکارم شکر فروش هم ممکن است .آقای رحیمیان هم رئیس بنیاد شهید گفته بودند که هیچکدام از وصیت شهدا هم دفاع  ازپرسپولیس وتخت جمشید نبوده است وبه ملی گرایی وآثار استبداد این شاهان آدمخوار توجهی نداشته اند. می خواستم خدمتشان عرض کنم که اولا وصیت نامه هایی که شما می  نویسید بهتر از این نمی شود.وثانیا ما یکنفر آدم خوار داریم وآن سید علی خامنه ای و قبلیش هست که اینها آمدند آدمخواری را در کشور ما راه انداختند شاهان بد ما هم بازهم از اینها بهتر بودند.این شبها را باید با عظمت برگزار کرد.سال 1390 سال رهایی ایران است.قذافی وبشار اسد و تمام این آدمخواران خواهند رفت. تمام این آدمخواران خواهند رفت.و در راس آن این جمهوری ولایت فقیه. تا زمانی که این جمهوری در منطقه هست منطقه روی آرامش نخواهد دید.بهای نفت هم مدام بالا می رود و اینها کیسه اشان پرتر می شود بنابراین این رژیم را باید امسال انداخت واین را رژیم را می شود انداخت واین چیز سختی نیست.اتحاد جماهیر شوروی می افتد وای به حال این رژیمی که سر تا پایش دار وپول وفساد هست بنابراین اینها را باید مقدمه ای برای قیام اصلی بدانیم که سال جدید حتما اتفاق خواهد افتاد.
قسمت دوم سخنان آقای همایون
من بطور خیلی خلاصه بگویم که در تاریخ 1400 ساله ایران شخصیتی مانند رضا شاه بی بدیل وبی نظیر است.چنین آدمی ما در تاریخ نداشتیم و هیچکدام از پادشاهان ایران ورهبران ایران نتوانستند با در نظر گرفتن امکانات وزمان حکومت یک همچین دستاوردهایی داشته باشند.رضا شاه ویژگیهای زیادی داشته است.ویژگیهایی که در اثر تبلیغات بی بی سی تبدیل شد به ویژگیهای منفی.بعنوان مثال رضاه شاه وقتی به مقام سپهسالاری رسید وزیر جنگ شد ایشان درجه سرهنگی داشت.و همیشه در مورد این شخص طوری بیان می شد که تحقیرآمیز باشد در حالی که اینطور نیست.چرا که ایشان یکی از صاحب منصبان نظامی زمان خودش بوده.در مورد بعدی بسیار گفته شده که ایشان بیسواد بوده فکرش را بکنید در جامعه ای که فرض کنید بیسواد هم بوده آمده ومنشا چنین کارهایی هم شده از جمله عوض کردن مقبره فردوسی.مقبره فردوسی یک جای کثیف و دور افتاده بود وایشان دستور درست کردن این آرامگاهی که الان می بینید داد..کنگره بزرگداشت فردوسی درست کرد.یک فرد بیسواد اولین دانشگاه مدرن ایران را پایه ریزی کرد وساخت.او اولین گروه دانشجویان را به خارج از کشور اعزام کرد و یک آدم بیسواد آمد واولین مدارس ایران را تاسیس کرد.این فرد اگر در هر جای دیگر دنیا بود یک امتیاز بود می گفتند یک آدم که سواد نداشته میلیونها انسان تحصیل ودانش خود را مدیون این انسان هستند.تک تک این امتیازات در اثر تبلیغ بیگانگان تبدیل به امتیازات منفی شد.از جمله مسئله انگلیسی بودن رضا شاه. در حالی که رضا شاه قربانی سیاست انگلیس است ودر حالی که رضا شاه بدستور چرچیل مجبور به تبعید و ترک وطن می شود ما رضاشاه را انگلیسی می دانیم! می خواهم بگویم که چگونه این دستگاه تبلیغاتی استعمار می آید وذهن جامعه را در اختیار می گیرد.یک آدمی که 16 سال کل سلطنتش بوده واگر در نظر بگیرید که در هر ماه چه اتفاقی افتاده همزمان رادیو درست شده ومردم یک جامعه ای را صاحب یک شناسنامه بکنی وتمام زمینها را صاحب سند بکنی وجاده وتونل وپل وارتش بسازی. شما تجسم کنید که این آدم که بوده وچکار کرده؟ در روز چقدر کار میکرده وقتی یک کشوری ارتش نداشته وبخشی از نیروهای نظامیش دست روسیه بوده.همین ارتش منظم زمینی و نیروی هوایی ودریایی درست کردن مگر کم کاری بوده؟ وبعد کدام یک دلار را رضا شاه از خارج قرض گرفته؟ در زمانی که عباس میرزا مغلوب ارتش تزار میشود در قراردا ترکمانچای یک قرارداد دیگر هم نوشته می شود وآن قرارداد کاپیتولاسیون بوده است. که آقای خمینی هم به این کاپیتولاسیون اعتراض کرد.حال این کاپیتولاسیون چیست؟ اگر یک تبعه خارجی در خاک ایران مرتکب یک جرم می شد دادگاههای ایران صلاحیت رسیدگی به این جرم را نداشتند. واین آدم خاطی باید به کشور خودش بر گردانده می شد و در کشور خودش مجازات می شد.آقای رضاشاه برای اولین بار این قرارداد را زیرپا گذاشت وگفت من هرکس در این مملکت جرم کند در همین جا هم مجازاتش میکنم.چقدر کارهای رضاه شاه را می توانیم بشماریم .مثلا در مورد حوزه های علمیه گفت کسی نمی تواند به حساب طلبه شدن از سربازی فرار کند .مرزها را مشخص کرد ومرزبانی به سبک امروزی در زمان او شروع شد.بزرگترین کار رضا شاه که در زمان خودش بی نظیر بوده نکشتن مقامات وخاندان شاهی قبل از خودش بود حتی به آنها شغل داد مثل فرمان فرماها، حتی یکی از قجرها معاون حزب رستاخیز بود.آقای علی امینی نخست وزیر محمدرضاشاه قجر بود.یعنی انتقال قدرت از قاجار به پهلوی تنها انتقال بدون خونریزی بود که در تاریخ ایران اتفاق افتاد ولی حال نگاه کنیم انتقال پهلوی به جمهوری اسلامی .اعدام ارتشیان غیور ایران بر پشت بام علوی.تیمسار رحیمی.ضیا مدرس  خانم فرخ رو پارسا .بزرگترین درس رضاشاه این بود.او مداخل را از بین برد او گفت کارمند دولت کارمند دولت است و رشوه گرفتن را از بین برد .در گذشته یک کسی که می خواست فرماندار شود باید از دربار مقام فرمانداری را می خرید و بعد از فرمانداری از مردم چند برابر خراج ومالیات می گرفت.او کسی را از خارج به ایران برای بررسی دخل وخرج مملکت استخدام کرد که در گذشته همچنین کاری سابقه نداشت.مسئله انتقام را ازبین برد اگر در گذشته هموطنان یهودی ما در باران خیس می شدند مسلمانان به آنها دست نمی دادند ومحله جهود نشین از بقیه محله ها جدا بود.رضا شاه همه این ها را ازمیان برداشت دیگر کسی نمی دانست کی کلیمی هست کی مسلمان  ویا بهایی ویا مسیحی. چه بسا از ادیان دیگر هم می آمدند ودر مراسم سینه زنی وشعله پزی شرکت می کردند وحتی مسلمانان برای آنها کاری انجام می دادند.این فضایی که شما می دید که بچه های با ادیان مختلف در یک کوچه با همزندگی می کردند با هم بازی می کردن در آن فضایی بود که رضا شاه بوجود آورده بود.زن ایرانی را از خانه ها بیرون کشید ودر مدارس برد تا به بچه ها درس بدهد ومعلم باشد و کار بکند.اینها همه در 16 سال یعنی نصف حکومت جمهوری اسلامی .تمام توپخانه که بروید ساختمان دادگستری  ودارایی اینها را رضا شاه ساخته. ما ملت بی انصافی هستیم.کسی میداند قبر رضاشاه کجاست؟ در زمان محمدرضا شاه، رضاشاه تبعید می شود به یک نقطه بد آب وهوا.انگلیسیهای انتقام جو که هر چی از انتقام جویی آنها گفته شود کم گفته شده.در حالی که پسرش شاه ایران بوده او را به این منطقه فرستادند چرا؟ جرمش چه بود مردم؟ جز خدمت به وطن؟دیکتاتور بوده بسیار خوب باز هم گفتم وتکرار می کنم شما رضا شاه را با کدام شاه ایرانی مقایسه می کنید  ومی گویید او دیکتاتور بوده؟ در کدام دوران دمکراسی ایران نقل می کنید که بعد می گویید رضا شاه دیکتاتور بوده؟ ما خودمان از هر دیکتاتور بدتریم. از داخل خانه تا محل کارمان .اگر چهار نفر هم از سر راه برداشت معتقد بود که اینها خیانت کردند.این پرچم وسرود ما در زمان رضا شاه بود که معنی ومفهوم پیدا کرد.بگذریم که بعد از او ادامه پیدا نکرد.
      
تدوین کننده: بانو آرتمیس

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر