مناسبت ها

من عاشق ایرانم و ایران تنها سرای من است

۱۳۹۹ فروردین ۲, شنبه

صادق زیبا کلام و نگاهی اشتباه به نسل پس از خود و دموکراسی:










من از جمله کسانی هستم که در شکل گیری این رژیم هیچ نقشی نداشته ام و تنها بر اثر اشتباه کسانی چون آقای زیبا کلام به این مجازات و کشیدن بار مسوولیت رهایی ایران محکوم گشته ام لیک آن گذشته است و اکنون که قرعه فال به نام ما خورده است و قصد داریم تا ایران را از چنگال فاسدان و فاسقان برهانیم و به دست صاحبانش بسپاریم هنوز نسل خطاکار دست بر نمی دارد و نمی گذارد تا ما راه خود را بیابیم و از هر رسانه ای چه ملی و چه غیر ملی بهره می برند تا سخن پر اشتباه خود را همچنان به گوش ما برسانند ولی خوب چرا این نوشته را با این عنوان «صادق زیبا کلام و نگاهی اشتباه به نسل پس از خود و دموکراسی» به نگارش در می اورم؟ دلیلش به دو برنامه از برنامه های آقای شهرا همایون بر می گردد که در آنها آقای صادق زیبا کلام حضور داشتند. 

آقای زیبا کلام به گمانم هنوز بر این باور نیستند که انقلابی که انجام دادند انقلابی بر آمده از شعارزدگی و نادانی آن نسل بود و از همین روی همچنان به دنبال رسیدن به دموکراسی از همین مسیر می روند گرچه باید دید دموکراسی از دید ایشان تعریفش چیست و یک ایرانی که مذهبش با بیشینه ایرانیان متفاوت است از چه حقوق شهروندی ای در دیدگاه دموکرات طلبانه ایشان برخوردار است ولی آنچه من در این نوشتار بدان می پردازم نه این کنکاو در دید دموکراسی طلبانه ایشان و یافتن ایراداتی در آن که به نگاه اشتباه ایشان از پیام نسل های پس از خودش است. ایشان در یکی از برنامه ها چنین می گویند مگر این نسل نمی گوید که ما یعنی زیبا کلام و یارانش اشتباه کردند که رژیم گذشته را براندازی نمودند پس اگر اینان بر این باورند که بر اندازی اشتباه است و ما اشتباه کرده ایم چگونه خود به دنبال براندازیند؟ اینجا است که برای من بیننده با نیت خوب پرسش می شود کجای ما نسل پس از ایشان به براندازی ایراد گرفتیم؟ کجا ما گفتیم براندازی چیز بدی است؟ بلکه آنچه ما گفتیم این بود که شمایی که برانداختی آن رژیم را با رژیم بهتری جایگزین ننمودی و ایراد ما دقیقن اینجای داستان است نه خود براندازی. به عبارت دیگر ما می گوییم براندازی به خودی خود بد نیست بلکه آنچه آن را بد می تواند بکند جایگزینی رژیم کنونی با رژیبمی به مراتب بدتر و عقب افتاده تر است. کاری که آقای زیباکلام و زیبا کلام های آن دوران نمودند رژیمی ایران دوست و ترقی خواه را که به سوی دموکراسی گام بر می داشت را به زیر کشاندند و رژیمی تبهکار و جانی که واپسگرا و ضر ایرانی بود را به روی کار آوردند. بلی آقای زیبا کلام ما اگر شما رژیمی ایران دوست و دموکرات به روی کار آورده بودید چه ایرادی می توانستیم به شما بگیریم؟ آقای زیبا کلام براندازی به مثابه یک چاقوست و بسته به نوع به کارگیریش می تواند مفید یا زیانمند باشد که شما و یارانتان نمونه زیانمندش را برگزیدید و آن را در دل دموکراسی خواهی و ایران دوستی فرو کردید.

آقای زیبا کلام بسیار انسان باهوش و زیرکی است و بسیار هوشمندانه در برابر شما چنان شاهدهای تاریخی می آورد که روش شما ممکن نیست پاسخگوی دموکراسی خواهی باشد که بیا و ببین و شاید بی دلیل نیست که ایشان استاد علوم سیاسی هستند و ما نیستیم ولی خوب اگر در گفته های ایشان بنگرید ایشان هیچگاه در مورد شیوه دموکراسی خواهی خودشان از این مثال ها نمی آورند و حتی یک مثال به عنوان نمونه نمی آورند که در کجای دنیا یک حکومت واپسگرای مذهبی تن تسلیم به دموکراسی سپرده و بی هیچ گله و شکایتی جایش را به رژیمی دموکرات داده است تا آنجا که تاریخ در خود دارد و من از آن آگاهم هیچ حکومت مذهبی ای نبوده است که قدرت را در دست داشته بشد و برای مردم و نظرشان ارزشی قایل بوده باشد چرا که قدرتمداران آن حکومت خود را جانشین خدا دانسته و نظر و بیان خود را نظر و بیان خدا می دانند که باید بر زمین جاری و ساری شود حال در ایران ما شرایط از این نیز وخیم تر است ما با حکومتی روبروییم که نه تنها مذهبی و  واپسگرا است که به ایران و ایرانی به کلی باوری ندارد و همه کوشش نابودی این مرز و بوم است. در چنین سرایی نمی توان راهی یافت که به دموکراسی ختم شود مگر امید واهی دادن به ملت تا آنان را در حلقه باطل این سیستم نگاه داشت و بر خود نبینیم که بپذیریم که چندین نسل را نابود کرده ایم و بار گناهش بر دوشمان سنگینی نکند.


راه ایرانی