مناسبت ها

من عاشق ایرانم و ایران تنها سرای من است

۱۳۸۹ دی ۲۲, چهارشنبه

این سبز با آن سبز، چه توفیری دارد؟! (مقاله ای از شهرام همایون)




از کودکی با خودم فکر می کردم که چرا کورش بزرگ، از جمله خواسته هایش، از خدا – این بوده است که قلمش را از دروغ «محفوظ» بدارد. و چرا – دروغ نزد او از جمله چند «دشمن» مهمی بوده است  که به سرنوشت یک ملت و آینده آنان مربوط می شود  و تا این اندازه اهمیت داشته است.
امروز – اما – شاید که دیر اما بالاخره راز این خواسته ی پدر ملت ایران را دانسته ام. به ویژه آن که کوروش نخواسته که مثلاً مردمش دروغ نگویند بلکه خواستار آن بوده است که «ملت و کشور از دروغ هم محفوظ  باشد».
چه بسا که اگر ما فقط مبتلا به دروغگویی بودیم داستان شکل دیگری داشت اما واقعیت این است که باید از«دروغ» هم مصون باشیم که نیستیم!
ما البته نه تنها از «دروغ گفتن» آسیب دیده ایم که کم کم  به آن علاقه پیدا کردیم بلکه از «دروغ شنیدن» هم لذت می بریم و اساساً کار به جایی رسیده است که دوست داریم «دروغ» بشنویم، دروغ بگوییم، دروغ بسازیم و ... !
وقتی در تعریف ازما، کار را به بیراهه می برند می دانیم دروغ است اما لذت می بریم وقتی تکذیبی کسی را پیش ما می کنند، می دانیم دروغ است اما برای بیشتر شنیدن ولع نشان می دهیم و این ماجرا آنچنان ادامه پیدا می کند که رابطه ما – با خودمان هم دروغین می شود. به خودمان هم دروغ می گوییم و آنقدر آنرا تکرار می کنیم که جنبه واقعی پیدا می کند.
یک مثال نزدیک بزنم : میر حسین موسوی- نخست وزیر منتخب امام، شخصیت وفادار نظام جمهوری اسلامی، خواهان اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی - «رنگ سبز» را برای مبارزات انتخاباتی خود، در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته برگزیده بود سپس به نتیجه انتخابات اعتراض کرد و پس از آن خود، همسر و یارانش نشان سبز را نشان مخالفت خود قرار دادند و حالا ما می گوییم – ما سبزیم اما نه از نوع موسیوی!
آیا این همان دروغی نیست که آنقدر تکرارش کرده ایم که خودمان هم باورمان شده است و حتماً درست تر این است  که ما طرفدار موسوی هستیم اما  می خواهیم آنرا زیر یک پوشش پنهان کنیم و سبز را بهانه کرده ایم.
سبز یعنی موسوی! سبز یعنی حفظ قانون اساسی جمهوری اسلامی! سبز یعنی وفاداری به نظام جمهوری اسلامی ولایت فقیه! سبز یعنی کشتار تیرماه 67 ! سبز یعنی منتخب امام ! سبز یعنی شیعه علی !
آقایان شما اگر می خواهید به خودتان دروغ بگویید ،هر چقدر دلتان می خواهد بگویید اختیارش با خود شماست، ولی ما برای فریب خوردن کمی پیر هستیم و اگر تا حالا توی ذوق شماهم نزده ایم آن را پای «بلاهت» ما نگذارید که از سر نجابت است.
آیا شما مسخره تر از این حرف شنیده اید که ما سبزیم اما نه سبز موسوی؟! نخیر این رنگ نشان همدمی آن حرفها است که موسوی و یارانش زده اند، شما اگر می توانید حرف خودتان را با رنگ خودتان مطرح کنید والا چه کسی می تواند ادعا کند که پیش از انتخابات سال قبل، سبز نشان چیزی جز سرسپردگی «علی» بوده است در مقابل مخالفانش شما آنروز کجا بوده اید که بگویید فقط ما سبزیم!


شهرام همایون
چاپ شده در هفته نامه فردوسی امروز

۸ نظر:

  1. شما را به خدا دهانتان را ببندید
    این سالها ماهیتتان را خوب نشان دادید
    شما کاسب هستید
    موسوی دست کم مردی است پیشاپیش مردمش در خیابان های تهران ایستاد
    بگذارید ایم مردم راهی را که اگاهانه انتخاب کرده اند برای رسیدن به حقشان ادامه بدهند

    پاسخحذف
  2. آن جمله "خداوند این سرزمین را از دروغ نگهدارد" از کورش نیست، از داریوش است.

    پاسخحذف
  3. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  4. من هم به اين مسئله باور دارم كه جنبش قراردادی دولتی سبزتقریباْ باعمرنونزده ماهه اش وخودفريبی طرفدارانش، رونوشت کاملی ازجنبش چهارساله ی "ماهستیم" قراردادی مردمی بوده که جنبش سبزدولتی، باعوامل نفوذي متفاوت العقيده درونش سعی دربه انحراف کشاندن جنبش ملیّ "ماهستیم" دارد که تاکنون به منفعل شدن خودجنبش سبزمنجرگردیده، هنوزهم سبزدولتی ازاهدافش بطورآگاهانه دست برنداشته وگروهی ازمردم هم بطورناآگاهانه وخودفريبانه بدون تأمل وتعمّق به اصل نوع انتخاب رنگ، آن راهمراهی می كنندكه تلاشی موهوم درتخريب روزافزون ميهنمان است. درجواب سياووش هم همانگونه كه سخنگوی جبش می گويدكاسبی كردن برای نگهداری وبرپائی اين صدای سازنده وتريبون بازمردميست وديگرحفظ مملكت ازدروغگوئی؛ ولی صدای سبزورهبرانش برای كسب پست ومقام است وديگرهيچ. پرگارگرامی!اين رابخاطرداشته باشيدكه يك اشتياه ذهنی نويسنده، محتوی مطلب رانقض نمی كندوبهتربودكه به اصل موضوع می پرداختيدودرضمن برای يادآوری وبدورازغرض وايرادگيری، گريزی هم به اين اشتباه بقول معروف"لپیّ" هم می زديد. ماهستيم

    پاسخحذف
  5. تو رو خدا تو دیگه حرف نزن..من نمی دونم مردم دیگه چطوری بگن از تو خوششون نمی آد..بخدا اگه بری تو لس آنجلس یه مغازه باز کنی بیشتر احترام خواهی داشت..تو ایران که همه مردم می گن تو شارلاتانی..پارسال تو لس آنجلس هم که یادت نرفته..خودتو قاطی مردم کرده بودی با چه فضاحتی کاری کردند که بری دیگه پشتت رو نگاه نکنی..کسی هم طرفدار موسوی نیست..اما تو رو خدا تو دیگه حرف نزن..کسی تو ایران حتی به تو فکر نمی کنه..من نمی دونم کسی که کارش رو با برنامه غیر سیاسی شروع کرد حالا چرا انقدر سیاسی شده..دست از سرمون بردار آقای همایون...تو رو خدا یه بار فقط بیا مدارک تحصیلیت رو رو کن..حتی سواد هم نداری..بزار مردم هم تو ایران کار خودشون رو بکنن..

    پاسخحذف
  6. جناب همایون این که سبز یعنی کشتار ۶۷ و ادعاهای اینچنینی غیر از اینکه خود شما را دروغگو جلوع دهد و میان اپوزیسیون اختلاف بیندازد فایده ای ندارد. همین سبزهایی که شما این ناسزاها را به آنها روا داشتید از شما و شرف شما دربرابر توهینهای آقای مدیری دفاع کردند و باجی به هتاکان ندادند. شما هم هتاکی نکنید. جنبش سبز یک حرکت ملی مردمی برای رهایی از استبداد ولایت فقیه و احیای حقوق مدنی است و موسوی و افکارش بخشی از جنبش هستند نه تمام جنبش- جنبش متعلق به همه مردم است.

    پاسخحذف
  7. با وجود خزعبلاتی که به دلیل بی سوادی بهم بافته اید، من هنوز هم معتقدم به مادر شما نباید بی احترامی می شد.
    امضاء: سبز

    پاسخحذف
  8. آقای همایون ، شما مشکلتون با جنبش سبز جیه؟ شما که خودتون هم مبدع یک جنبش بوده اید، خب آقا مردم این یکیو بیشتر دوست دارن بهش نزدیکترند و بیشتر حسش کردند.اولا اینه نفی کننده هم نیستند دوما لطفا فکر نکن کسانی که طرفدار موسوی اند همه یا یک مشت احمقند که گول خورند یا کسانی که عاشق ادامه حیات جمهوری اسلامی اند، من به عنوان مثال خودم کارشناسی ارشد دارم، به اندازه طول عمرم کتاب و مقاله و... خوندم، تو جامعه بودم، کار کردم، کشورم رو خوب مشناسم تاریخ و جغرافی و مردم شناسی و و و به اندازه خودم می فهمم. خداقل 15-16 کشور دنیا هم از آسیای شرقی تا اروپا و آمریکا رفته ام و دیده ام اینا رو واسه این نمی گم که بخوام از خودم تعریف کنم، می خوام بگم آدم چشم و گوش بسته ای نیستم، مطمئن باش آدم مثل من و از من بالاتر تو این بجه ها زیاده. از طرف دیگه میخوام سر به تن جمهوری اسلامی نباشه، غیر از بدبختی و نکبت هیچی نداشته واسه ما، کتک و گاز اشک آورشو حداقل ما خوردیم، اما این دلیل نمیشه که جنابعالی ورداری آسمون و ریسمونو بهم بدوزی که موسوی رو به توهم اینکه باعث از سکه افتادن جنبشتون شده خراب کنی. سال 67 حرف خمینی اونقدر در رو داشت که کسی جرات نداشت حرف بزنه، بابا ما هم تو این مملکت بودیم، موسوی اون موقع یه آدم جوون بود، گنده مرجع هاش نفس نکشیدند چه انتطاری از اون بود، فکر نکن توجیه میکنم اما قبول کنیم که اگه گناهکار هم باشه دستش به خون آلوده نیست. آقا میخوای مبارزه کنی بیا کمک کن، اما نسخه نپیچ، متهم هم نکن. بجه های 67 که اغلب از مجاهدین بودن که هنوز یه سال از فحشهات به اونا نمیگذره، خوب نیست آدم از اونا هم استفاده ابزاری بکنه. شما سلطنت طلبا هم که حسابتون همچین پاک نیست. اگه بنا به نجابت باشه که جنبش سبز گفته ما نکثر گراییم یعنی جا برای همه هست. آیا شما هم اینقدر سعه صدر دارین؟ بابا شما که توی خودتون اون سکویی روانی روزی صدبار کس و کارتون رو جلوی چشاتون میاره؟ اونوقت شما سلطنت طلبا نجیب میشین و ما نا نجیب؟ببین آقای همایون شما هم زحمت میکشی دمت هم گرم. از توهین مدیری به مادرتون هم واقعا ناراحت شدم هر جند اون تکلیفش معلومه ولی شما و اون آقای نوریزاده که جدیدا فکر میکنه فصل الخطاب شده کارتون خوبه اما روشهاتون غلطه با آسمون ریسمون به هم بافتن نمیتونین تاپیری رو قشر دانشگاهی داشته باشین، قبول کنین نسلی که "مهرنامه" و " بخارا" و غیره میخونه شاید خبرهای ژورنالیستی نوریزاده ها رو دوست داشته باشه اما تحلیل های سطحیشون رو قبول نمیکنه. و اگه دنبال برانداختن این رژیمین باید کمک کنین تا بدون جنگ و خشونت اینها برن. همه ما عیب و ایراد داریم اما هی به رخ هم نکشیم و هی مرده ها را از قبر بیرون نکشیم، شما از این 20 -30 سال زندگی در جامعه آزاد باید الان دموکراسی و عدم تفتیش عقاید رو به ما یاد بدی. امیدوارم این مطلب چاپ بشه و تغییر روش شما رو شاهد باشیم. با خق.

    پاسخحذف