مردمانی از پی لقمه نانی
تا کمر خم شده پیش اشغالگر
که شبش روز و روزش شب نشود
گر نکند تجاوز به یکی از َآنان
سکوتشان مرگ بار است
گویی زبانشان بریده
یا که از حلقوم بیرون کشیده
دستانشان گویی بی انگشت
نا توان از نوشتن
چشمانشان بی فروغ
نا توان از دادن امید
پاهایشان شکسته
نا توان از رفتن
به هر فرزند حاصل تجاوز
گویند سید و بر سر گذارندش
فرزند خود را بر زیر دست سید گمارند
به من نگو که این مردمان همانانند
که کوروش بود پادشاهشان
اینان نی ز خرد نی زدانش نبرده حاصلی
کوروش کجا و چنین مردمانی کجا
کوروش بنا نهاد حقوق بشر را
اینان که بهر خود حقوق حیوان را هم قائل نیستند
گر این خواب است و نیست واقعیت
زین خواب شوم بیدارم کنید
CHE SADEH VA RAVAAN VA ZIBAA VA POR MAENI! SEPAAS GERAAMI
پاسخحذف