مناسبت ها

من عاشق ایرانم و ایران تنها سرای من است

۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

جناب آقای نوری زاده اکنون پنجره شما رو به کدامین خانه باز شده:

نامه ای سرگشاده

جناب آقای نوری زاده اکنون پنجره شما رو به کدامین خانه باز شده:

جناب آقای نوری زاده! تا قبل از انتخابات آنچه می گفتید بیانی از خواسته مردم در درون ایران بود و بخوبی از اوضاع و احوال درون کشور آگاه بودید اما پس از انتخابات نمی دانم که چگونه شد شما حرف هایتان دیگر به دلم نمی‌‌نشیند دیگر سخنان تان، سخن من و امثال من نیست دیگر گویا آن پنجره رو به خانه پدری بسته شده و اینک در سوی دیگر باز شده.

مدتها به سخنان شما گوش فرا می دادم و شما را از بزرگترین تحلیل گران می دانستم اما اینک دیگر نمی توانم این حرف را بزنم و حتی دیگر چندان تمایلی هم برای شنیدن آنها ندارم شاید خواهان دانستن علت باشید که من در زیر به آنها می پردازم:

۱- آقای نوری زاده! شما در یکی‌ از برنامه های‌ خود به تاریخ 17/08/2009 سخن از آن گفتید که در نظام سابق هم در زمان هایی چون نیمه شعبان وبعثت و نوروز بعضی‌‌ها پرچم را بدون نماد شیر و خورشید بر می‌‌افراشتند و سوالی پرسیدید که آیا می بایست گفت این افراد در آن زمان خیانت می کردند؟ بنده به شما می‌خواهم جواب این سوال را بدهم و آن اینست که آری آن افراد خیانت می کردند و باید به نقش آن افراد در شکل گیری این نظام وشرایط کنونی ایران پرداخت یکی از اثرات آن خیانت، این نظام است و اثر دیگر آن همین پرچم جمهوری اسلامی است که با دستور خمینی جایگزین پرچم زیبای شیر و خورشید در کشور شد و اینک جوانان ملت باید برای برگرداندن آن خون دهند، شکنجه و تجاوز را تحمل کنند، من، در صورتی‌ که این اتفاق واقعا در نظام سابق رخ داده باشد واگر شادروان محمد رضا شاه پهلوی زنده بود و اگر نظامی آزاد در آینده ایران برقرار می شد علی رغم همه خدمات ایشان، خواهان محاکمه او به جرم خیانت می شدم و خواهان اشد مجازات برای ایشان می شدم چون در دوران حکومت او افرادی چنین آشکار شروع به خیانت به ایران کردند و ایشان در این مورد عکس العملی جدی نشان نداد. آقای نوری زاده اعتقاد به پرچم نه به گذاشتن آن در کنار دست خود در برنامه، نه به گذاشتن آن بر روی سینه و نه به گفتن بر احتزاز باد است اعتقاد به پرچم یعنی آن را در دست گرفتن و به جنگ دشمن وطن رفتن یعنی با همه وجود آن را بر احتزاز داشتن.

۲- شما آنچنان از آقای گنجی حمایت می‌کنید که گویا ایشان معصوم شده اند و بی‌ عیب و ایراد و در حالتی هم که بخواهید از ایشان ایراد بگیرید به گفتن جمله بد سلیقه به ایشان بسنده می‌کنید آقای نوری زاده یک اشتباه از سوی یک فرد عادی گناهش بسیار کمتر از گناه همان اشتباه توسط یک فرد شناخته شده و روشن فکر است.

3- آقای نوری زاده واقعا تفاوت یک دیکتاتور با یک آزادیخواه در چیست؟ آیا تنها در اسم آنهاست یا در عمل آنها؟ میدانم که شما تمام مقالات آقای گنجی را می خوانید که یکی از آنها با عنوان دموکراسی و دیکتاتوری پرچم است که بعد ازاعتصاب غذا در نیویورک نگاشته شده است که در این مقاله آقای گنجی مواضع خود را در قبال پرچم آشکارتر می نماید سخن و نظر خود را در مورد پرچم تکرارمی نماید. هر حرکتی تنها در زمانی‌ می تواند نام اشتباه به خود بگیرد که آن یک بار رخ دهد اما اگر تکرار شود دیگر نام اشتباه به خود نمی گیرد و دیگر نمی‌توان تنها با گفتن کج سلیقگی از آن گذشت.، شما خود بهتر از من می دانید که دیکتاتوری چیزی نیست جز حذف بقیه افراد و گروه‌های با اندیشه متفاوت و باز شما بهتر از من می دانید که اتحاد تنها در زمانی‌ پایدار و کارساز است که هر گروه و فردی در آن، آنچنان که هست پذیرفته شده باشد در غیر این صورت آن اتحاد روزی تبدیل به دشمنی و ستیز می شود و متحدین قدیم، دشمنان جدید یکدیگر می شوند و حاصل چنین اتحادی که نه بر اساس پذیرفتن یکدیگر چنان که هستند بلکه بر اساس منافع موقت است تنها نابودی بیشتر کشورمان خواهد بود اکنون شما به ما بگویید زمانی‌ که آقای گنجی حاضر به پذیرفتن ما آنچنان که هستیم یعنی‌ به عنوان افراد و گروهای باورمند به پرچم نیست چگونه ما می توانیم با ایشان متحد شویم در حالی‌ که ما حاضریم آنها را با همان رنگ سبز در جمع خود بپذیریم و آنها را آنچنان که هستند حاضریم بپذیریم حال شما بگویید که اشکال از کدام سواست کدام سؤ بیشتر به سمت دیکتاتوری می رود و کدام به سوی آزادیخواهی.

آیا شما به عنوان یک معتقد به پرچم نمی بایست خواهان آن می شدید که آقای گنجی از این حرکت خود عذر خواهی نمایند اما شما به جای حمایت از پرچم به حمایت از آقای گنجی پرداختید بنابراین دیگر نمی توان گفت که شما معتقد به پرچم هستید. شاید هم نمی بایست چنین انتظاری از شما داشت چرا که شما زمانی که در همان برنامه 17/08/2009 از پرچم در نظام سابق سخن می گفتید به نحوی قائل به دو پرچم بودید یک پرچم رسمی که پرچم زیبای شیر و خورشید نشان است و دیگری پرچمی غیر رسمی که پرچمی سه رنگ بدون آرم شیر و خورشید است که این پرچم در هیچ جای قانون اساسی سابق تعریف نشده بود. این پرچم از کجا آمده بود و هدف از آن چه بوده است را باید افرادی آگاه و سیاستمدار بررسی کنند تا بتوانند پشت پرده آن را آشکار نمایند اما من به عنوان یک ایرانی نظر خود را بیان می کنم و ان اینست که در پشت پرده آن چیزی نبوده جزاولین زمزمه های سقوط نظام سابق و روی کار آمدن نظام کنونی و پرچمش.

آقای نوری زاده همان گونه که خود گفته اید در انقلاب 57 روشن فکران به تقلید از توده مردم ناآگاه پرداختند نگذارید که آیندگان بگویند که در جنبش سبز روشن فکران حتی بسیار عقب تر از مردم بودند به نحوی که حتی قادر به درک و خواست مردم نبودند که هیچ بلکه حتی قادر به تکرار سخن توده مردم آگاه نبودند.

به عنوان سخن آخر، آقای نوری زاده یک ضرب المثل زیبا و شیرین در زبان فارسی داریم وآن اینست که "عالم بی عمل مثل زنبور بی عسل است" و این در مورد اافراد معتقد به پرچم نیز درست است اگر آنان قادر به حمایت از پرچم شان و به احتزاز در آوردن آن نباشند به مثابه همان زنبور بی عسل هستند.

آقای نوری زاده لطف کنید و پاسخ خلاصه را با ایمیل با نوشتن جمله "میل شما را خواندم" بدهید و پاسخ گسترده آن را در برنامه پنجره ای رو به خانه پدری(؟ در حال حاضر) با خواندن این متن و بیان نظرات خود بدهید.

آقای نوری زاده آنچه ایران امروز احتیاج دارد: گردش آزاد اطلاعات و شفاف سازی است که اینها خود پایه های دموکراسی است.

یک جوان ایرانی از شهرستانی کوچک، 27 ساله.

۳ نظر:

  1. سلام خیلی داری تند میری. اینجوری ها هم که نوشتی نیست.دوست عزیز لطفا با مسائل اینگونه احساسی برخورد نکنید.

    پاسخحذف
  2. همممممممممممممه مزخرف

    پاسخحذف
  3. بابا چرا نمی خواهید باور کنید که کشورهای غربی جهت مهار مخالفان واقعی این سیستم خونخوار و به جهت کنترل اوضاع سیاسی ایران در چاه اپوزیسیون سازی جمهوری اسلامی گرفتار شده اند
    نمونه این افراد به ظاهر اپوزیسیون برانداز مأمور جناح میانه رو نظام به رهبری رفسنجانی که از جانب کارتلهای نفتی حمایت می شوند و حرفهای آنها هواداران زیادی در همین کشورها دارد همین گنجی - نوری زاده - سازگارا - مخملباف - بهنود هستند که در بالاترین محافل رسانه ای شرقی غربی-عربی از آنها استقبال می شود انگار که سرنوشت این میهن مصیبت زده هنوز در چنگال فاحشه های سیاسی اسیر شده است


    دردی بتر از علت نادانی نیست
    جز علم دوای این پریشانی نیست
    باآنکه به روی گنج منزل دارد
    بدبخت و فقیر تر ز ایرانی نیست


    موفق باشید

    پاسخحذف