مناسبت ها

من عاشق ایرانم و ایران تنها سرای من است

۱۳۸۹ اسفند ۲, دوشنبه

آینده ایران و تاثیر ما بر آن




"موسوی بهانه است" این جمله ای است که این روزها از زبان بعضی از دوستانم می شنوم این نوشته را برای آنها می نویسم تا فردا اگر اتفاقی برخلاف آنچه تصور می کنند رخ داد دیگر نتوانند از زیر بار مسوولیت آنچه انجام داده اند بگریزند و با جمله انقلاب ما را دزدیدند خودشان را بی گناه جلوه دهند.
دیشب پس از تظاهرات یکم اسفند با یکی از دوستانم در ایران در فیس بوک گفتگو می کردم از او نظر مردم را در مورد 5 اسفند و فراخوان جنبش ما هستیم پرسیدم او گفت احتمال زیاد مردم شرکت نمی کنند چون نمی توانیم به اندازه کافی تبلیغ کنیم و خلاصه این گفتگو  به آنجا رسید که چرا مردم با اعلامیه موسوی به خیابان می آیند؟ و دوست من که تازه از تظاهرات آمده بود در پاسخم گفت موسوی یک بهانه است و مردم می خواهند کل نظام برود از او پرسیدم که بعد از رفتن این نظام چه کسی خواهد آمد؟ به من پاسخ داد که پای صندوق رای مردم تصمیم خواهند گرفت و نظرش این بود که مردم موسوی و کروبی را بر نخواهند گزید اما زمانی که از او پرسیدم چه کسی یا سازمانی قرار است این صندوق رای را برپا دارد؟ به من پاسخ داد جوانان ایران آگاهند مگر به آنها اعتماد نداری خیالت راحت باشد جوانان امروز آگاهند و دیگر به چاه نخواهند افتاد.
به گمانم دوست من تا کنون به این مساله نیدیشیده بود که پس از جمهوری اسلامی قرار است چگونه نظم در کشور برقرار باشد و چگونه قرار است صندوق رایی گذاشته شود تا رای آنها جمع شود و سرنوشت ایران را مشخص نماید. دوست من به آگاهی جوانان ایرانی می بالید و من نیز می بالم اما نباید این آگاهی باعث غرور دروغین در ما گردد و ما را از دیدن آینده باز دارد.
سال 2537 ایرانی (1357 ه.ش) مردم به خیابان ها ریختند تا دیکتاتوری را سرنگون کنند و این کار را هم با موفقیت انجام دادند اما آیا این نقطه پایان داستان بود؟ در آن روزگاربیشتر روشنفکرانی که در خیابان ها حضور داشتنند کشورهای غربی را دیده بودند و در آنجا درس خوانده بودند و به طبع خود را افرادی آگاه می دانستد در آن روزگار کمتر کسی به این می اندیشید که خمینی قدرت را در دست خواهد گرفت و شاید چون دوست من او را بهانه می دانستد. فکر و ذکر آنها یک چیز شده بود شاه باید برود  و با اعلام خمینی به خیابان ها می ریختند و شعار مرگ بر شاه سر می دادند اما به گمانم کمتر کسی به آینده پس از رفتن شاه اندیشده بود و اینکه پس از او چگونه باید دموکراسی حاکم شود.
گویا این داستان سر باز ایستادن ندارد و امروز به گمانم دگر بار در حال رخ دادن است اگر دوست من گفته بود که پس از جمهوری اسلامی، موسوی یا کروبی خواهند آمد و دولت موقتی را تشکیل خواهند داد یا اینکه اصلا آنها قدرت را در دست خواهند گرفت یا هر چیز دیگری که نشان از وجود یک برنامه برای پس از سقوط رژیم جمهوری اسلامی داشته باشد و از ایجاد هرج و مرج در کشور جلوگیری نماید خیال من از بابت بعضی موارد چون یکپارچه ماندن ایران بسیار آسوده تر بود اما پاسخ او مرا سخت پریشان و برای آینده ایران نگران کرد. 
فقط برای یک لحظه چشم های خود را ببندیم و به این بیندیشیم که جمهوری اسلامی همین الان سرنگون شد. برنامه ما برای برقراری دموکراسی چیست؟ در بازه زمانی بین سرنگونی جمهوری اسلامی و صندوق رایی که دوست من گفته بود قرار است کشور چگونه اداره شود؟ تمامیت ارضی ایران و یکپارچگیش قرار است چگونه تامین شوند؟
امیدوارم که آینده ایران این بار چون سال 2537 ایرانی شوم و سیاه نگردد و آگاهی ایرانیان این بار به کمکشان بیاید و برای آینده برنامه ای کامل داشته باشند و دموکراسی برقرار گردد و همه ایرانیان در خارج بتوانند با خیال راحت به کشورشان برگردند و دیگر کسی بخاطر داشتن اندیشه ای متفاوت مجبور به ترک ایران نشود و ایران جایی برای هر ایرانی با هر اندیشه و تفکر سیاسی و مذهبی باشد.

راه ایرانی


۷ نظر:

  1. بادرود دوست عزیز

    خب به نظر شما نباید جمهوری اسلامی را سرنگون کرد؟

    بی تردید خیر شما نیز خواهان سرنگونی رژیم هستید

    اما معتقدید که باید برنامه ای برای اینده صورت

    بگیرد تا کشور دچار هرج ومرج نشود.دوست گرامی هم

    اکنون سازمان هایی برای این کار شکل گرفته اند و

    حتی بیشتر این سازمان ها نیروهای خود را درداخل

    ایران شکل داده اند وبیشتر این افراد جوانان لایق

    وکارازموده هستند که هم اکنون مبارزه می کنند

    بی تردید جوانان ایران اینبار دیگر فریب نخواهند

    خورد.حال پرسش من ازشما این است که خب به نظر شماچه

    باید کرد؟

    موسوی وکروبی خواسته یا ناخواسته وارد این میدان

    شدند ومتاسفانه وقتی نیرویی برای انسجام مبارزین

    درداخل وجود ندارد مردم هم از هر فرصتی استفاده

    می کنند چون واقعا دیگر جونشون به لبشون رسیده به

    نظر من حتی اگر امروز خودشما درایران حضور داشتید

    متوجه موقعیت بودید البته که شما با ایران ارتباط

    زیادی دارید ومتوجه خواسته های مردم وشعارهایشان

    هستید.نکته ی بعدی درمورد جنبش ماهستیم باید عرض

    کنم که امروز بخشی از همین بدنه جنبش اعتراضی مردم

    متعلق به نیروهای جنبش ماهستیم نیز هست ومن خودم

    یکی ازهمین افراد هستم درمورد فراخوان 5 اسفند

    همانطور که دوست ما گفتند تبلیغ برای این کار بسیار

    دشوار است وعرض کردم که باید یک پتانسیل قوی برای

    این کار وجود داشته باشد وقتی که تلویزیون کانال یک

    به صورت تصویری درایران قطع می باشدزمینه دیگر برای

    کار فراهم نمی شود البته افرادی هستند که به دلیل

    ارتباطات گسترده ای که در فضای مجازی دارند دراین

    حرکت حضور میابندازجمله خود من ودوم اینکه مردم

    هم اکنون به دنبال یک فراخوان سازمان یافته هستند

    همانطور که می دانید قبل از انتصابات سال88 مردم

    واکنش بسیار بیشتری را نسبت به این فراخوان نشان

    می دادندوحضور داشتند اما پس ازکودتای ننگین22خرداد

    مسائل این گونه پیش رفت که می بینید به هرحال

    امیدوارم که بتوانیم قدرتی داشته باشیم ملی تا

    بتواند اینده ایران را انطور که شایسته است رقم

    بزند.

    بدرود

    تا اخرین نفس ماهستیم

    پاسخحذف
  2. dooste man, be nazare man nezamian baraye yek doreye kootah az tamamiate arzie Iran mohafezat mikonan ta dar yek doreye kootah hodoodan 6 mah entekhabat anjam besheh.

    پاسخحذف
  3. سلام دوست گرامی
    من هم با نظر شما کاملا موافق هستم وحتی من فکر می کنم اگر به امید خدا بتونیم به نتیجه برسیم ،افرادی که الان به عنوان رهبران جنبش میشناسیم می توانند نقش موثر ومفیدی در آینده ایران داشته باشند،چون باتوجه به شناختی که از آنها دارم واقعا از ته دل تصمیم گرفتن اشتباهات گذشته(ظلمهایی که درحق مردم دراوایل انقلاب کردن) را تکرار نکن وبا توجه به طرز تفکر وجهان بینی ای که از آقایانی چون خاتمی وموسوی سراغ داریم ،باید بایک رهبری منسجم و برنامه ای کامل پیش بریم....

    پاسخحذف
  4. آئین ریشه‌ای استاد فولادوند را بخوانید و ببینید چگونه ایران میتواند اداره شود:

    http://anjomanpadeshahiiran.com/

    پاسخحذف
  5. دوست گرامی‌، نکته بجایی گفتید. این سوالی است که مدت‌ها است ذهن من را به خود مشغول داشته است. واقعا چه کسی‌ پس از حکومت فعلی‌ بر ایران حکومت خواهد کرد؟

    و اما پاسخی که من به خودم داده‌ام تا حدودی شبیه به آن دوست فیسبوکی شماست منتها با این تفاوت که به نظر من "آگاهی‌" مردم کلید حل این معما است. واقعا مهم نیست چه کسی‌ و با چه تفکری حکومت را بدست می‌گیرد. فقط باید دقت کرد حکومت به دست افراطیون (از هر جناحی که می‌خواهد باشد) نیفتد. من موسوی و کروبی امروز را افراطی نمی‌بینم.

    چرا در صورت آگاهی‌ مردم مهم نیست چه کسی‌ دولت بعدی را به دست بگیرد؟ چون مردم ایران تجربه انقلاب اسلامی را دارند. هر حکومت جدیدی پایه‌های محکمی نخواهد داشت و چاره‌ای جز تکیه بر مولدین خود (تا مدتی‌ طولانی) نخواهد داشت. و به همین دلیل هیچگاه علاقه‌مند به دخالت نظامیان یا حتا به خشونت کشیده شدن اعتراضات نداشته و نخواهم داشت.

    فرض کنیم آقای x رئیس دولت جدید باشد. فکر می‌کنید آقای x میتواند بی‌ توجه به مردمی باشد که تازه راه مبارزه با یک حکومت تثبیت شده را تجربه کرده اند؟ از این نقطه به بعد این مردم هستند که روش حکومت را به دولتیان میاموزند.

    نکته اصلی‌ آگاهی‌ دادن به مردم عادی است. اگر انقلاب اسلامی به جایی رسیده است که اکنون رسیده است به این دلیل است که از نظر مردمی که سال ۵۸ انقلاب کردند سخنان یک روحانی بلند مرتبه همچون آیات الهی بود. تازه چهره او را در ماه هم میدیدند. اشتباه نکنید من مسلمانم ولی‌ باید این فرهنگ جان بیفتد که هیچ کس و هیچ کس کامل نیست حتا در کتابها. بنابر این کافیست که بیاموزیم که هیچگاه اندیشه خود را به امید هیچ انسان کاملی تعطیل نکنیم. ضمن اینکه باید سعی‌ کنیم تحمل عقاید دیگران را داشته باشیم. در حکومت مطلوب من اون بچه بسیجی‌ هم حق حرف زدن خواهد داشت و اگر کسی‌ بخواهد دهان او را ببندد مردم باید همان را نثار حکومت بکنند که نثار این حکومت میکنند. در غیر این صورت حتا اگر انسان کامل هم بر راس بنشیند‌ بعد از مدتی‌ دیکتاتور جدیدی متولد خواهد شد.

    آیا به این آگاهی‌ و تحمل رسیده ایم؟

    پاسخحذف
  6. دوست عزیز
    حرف هایی که میزنید دقدقه ی خیلی از جوانان و مردم ایران هست . متاسفانه ایران به گوشت قربانی شبیه شده که سر قسمت کردنش دعواست . من هم عضوی از این اجتماع هستم ، بر ضد استبداد به خیابون رفتم و کتکم خوردم ولی بعد از کلی کل انجار رفتن با خودم به این نتیجه رسیدم :
    1 - مشکل ایران نظام حاکم بر اون نیست ، مشکل ایران عدم بر خورداری از یک فرهنگ با ثبات هست ، شما فکر میکنید که چند درصد جمعیت مثل ما به دنبال اخبار از اینترنت هستن و ذهن باز دارن ؟ فکر میکنید که ایران فقط به تهران و چند شهر دیگر خلاصه میشه ؟ شک نکنید که اگر نظام سر نگون بشه باید بشینیم و شاهد چند تکه شدن ایران باشیم ، نیروی نظامی هم نمیتونه جلو این قضیه رو بگیره اگرم بتونه چندین سال طول میکشه و در عرض همین چندین سال حکومتی که شما اون رو نمیخواهید سر کار میاد . به همین راحتی .
    ما ایرانی چرا حافظه تاریخی نداریم ؟؟؟
    چرا از تجربه انقلاب قبلی استفاده نمیکنیم ؟؟؟
    در آخر نظر شخصی من این هست : ( این نظر کانلا شخصیه )
    تا زمانی که ایران پر از منابع نفت و گاز و آهن و مس و .... هست و تا زمانی که میشه چپاولش کرد ما حکوت دمکرات نخواهیم داشت . ثروت ایران = مایه دردسر ایران

    پاسخحذف
  7. بازگفت از رضا پهلوی: "نخست بايد ساختمان را ساخت سپس سر رنگ آن گفتمان كرد. پايه نخست مردمسالاری است. پايه‌ی ساختمان."

    چهره‌ای را بالا بردن و پرستيدن و رهايی بخش دانستن، نشان از نا آگاهی و چرخش دور خود است.
    اگر سامانه‌ای فرو ريزد و مردم آن آگاه باشند، آن ريزش به آبادانی رانده خواهد شد.
    اگر مردم نا آگاه باشند آن ريزش به نابودی رانده خواهد شد.
    اينك به هيچ روی مهند (مهم) نيست چه كسی بيايد، مهند اينست كه مردم ما كجا هستند.
    پرسش اين است آيا به راستی مردم ما ميدانند مردم سالاری چيست؟ آيا ميتوانند ديدگاه ناسازگار را ببينند و در كنار ناسازگار زندگی كنند؟
    آيا تاب شنيدن سخن ناسازگار را دارند؟
    و آيا... كه سخن بسيار است. اگر در اين جايگاه باشيم، كه هيچ نيرويی نميتواند آن چرخش اهريمنی را بازگرداند.
    ايدون باد،
    سيامك

    پاسخحذف