مناسبت ها

من عاشق ایرانم و ایران تنها سرای من است

۱۳۸۹ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

«تفاهم» در عدم «تفاهم»!(مقاله ای از شهرام همایون)





جالب است ، نه؟ ما در هیچ چیز با هم توافق نداریم و تنها تفاهم ما نداشتن تفاهم است.جامعه ای که در هیچ چیز و با هیچ چیز توافق و تفاهم ندارد بدیهی است که این همه مشکلات را هم متحمل می شود.
قبول ندارید؟ (این هم از همان عدم تفاهم است) ما در چه چیز با هم مشترک هستیم؟
زبان؟ آیا به راستی فرزند شما در لس آنجلس مثل پسرعمویش در تهران سخن می گوید؟
تاریخ! مگر نه این است که انگار هریک از ما ، خود مورخی هستیم که تاریخ را به دلخواه خودمان می نویسیم و معنی و سخاوتمندانه صفات و القاب را در تاریخ تقسیم می کنیم.
یکی، شاه را «خادم» می داند، آن یکی «خائن» ... یکی می گوید: مصدق قهرمان ملی است و در تاریخ بی نظیر ... دیگری می گوید خیانت او بدیل ندارد.
گاهی پا را از این هم فراتر می گذاریم. یک می گوید او مقابل انگلیس ها ایستاد و آنها را به زانو در آورد، دیگری می گوید او اصلاً عضو لژ انگلیسی فراماسونها و از سرسپردگان شناخته شده آنها بود.
یکی خمینی را دجال می کند آن یکی از او به عنوان روح خدا نام می برد!
می بینید. ما ملت حتی یک قهرمان یا یک ضد قهرمان مشترک هم نداریم. کار «تفاهم در عدم تفاهم» ما به آنجا رسیده که خدا هم برای هریک از ما به گونه ای است. خدای یکی «قاصم» است وآن دیگری بخشده و مهربان!
شاید بگویید که اختلاف در تمام جوامع است و کمتر مردمی با هم توافق دارند اما تصدیق       می فرمایید که مسئله ما از اختلاف گذشته است ما یا سیاه سیاه می بینیم یا سفید سفید و این است که تا به حال کار ما را به اینجا کشیده است.
ما احتیاج به یک رنگ سوم، یا موضع سوم داریم . رنگی که بتواند ، هر کدام از ما را یک قدم به همدیگر نزدیک کند و در اثر این نزدیکی لااقل به حرف های یکدیگر گوش بدهیم چون معمولاً قبل از اینکه طرف مقابل ما سخن بگوید، ما جواب او را در ذهن خود آماده کرده ایم که معمولاً هم ربطی به مطالب آن بنده خدا ندارد.
برای روشن شدن این موضوع امشب این تفاهم یا عدم تفاهم را در مورد همسرتان به امتحان بگذاریم.
عجیب است، هرچیز خوب در نظر شماست، در نظر او زشت است!؟

شهرام همایون. روزنامه نگار
چاپ شده در هفته نامه فردوسی امروز

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر