مناسبت ها

من عاشق ایرانم و ایران تنها سرای من است

۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

چرا ما هستیم ؟



امروز باز طبق روال این 3-4 ماه اخیر در حال گشت در اینترنت بودم و پیش خودم مشغول تجزیه و تحلیل بودم و بیشتر فکر و ذهنم در اطراف جنبش ما هستیم و فعالیت هایش می چرخید جنبشی که از روز شروع فعالیتش لحظه به لحظه دنبالش می کردم و هر روز که برنامه تظاهراتی را بیان می کرد دیگر دل در دلم نبود تا روز آن برسد، هر چند که خود به علت اینکه در شهری کوچک بودم و نمی توانستم در آن شرکت کنم اما پای برنامه های تلویزیونی جنبش می نشستم و منتظر می ماندم تا فیلم های آن روز به نمایش گذاشته شود و با هرحرکت امید در دل من برای تغییر و دگرگونی دو چندان می گشت و وقتی در جمعی شروع به صحبت درباره نحوه سرنگونی این رژیم خونخوار می شد با قدرت از جنبش ما هستیم سخن می گفتم و آن را تنها راه نجات ایران می دانستم تنها راهی بود که به نظر من ایران را به سوی آزادی و شکوفایی رهنمون می شد و کم کم داشت جایش را در بین همه باز می کرد و در آن فضای نا امیدی و وحشت امید داشت زنده می شد اما ناگهان برنامه های جنبش از روی هاتبرد قطع شد و من و شاید خیلی ها مثل من دیگر تنها راه خبریشان ایمیل هایی بود که گاه گاهی دریافت می کردیم و شاید همین امکان اندک برای بسیاری هم فراهم نبود ولی لحظه ای این وقفه نتوانست به ایمان من به این جنبش لطمه ای بزند زیرا این جنبش هر آنچه را که من برای ایران می خواستم عرضه می کرد افراد با نظرها و عقاید متفاوت طرفداران پادشاهی و جمهوری خواه و کمونیست دوستانه در کنار هم می نشستند و با هم به گفتگو می پرداختند و به جای دعوا وجدل کردن با یکدیگر، عقاید یکدیگر را با منطق و به شکلی دوستانه به نقد می کشیدند آنچه که سالها ما ایرانیان از آن بی بهره بودیم و همیشه آن را آرزو می کردیم اینک در این جنبش وجود داشت مورد دیگری که در این جنبش وجود داشت این بود که در آن قهرمان کردن یک نفر به عنوان رهبر به شدت تقبیح می شد و از بت سازی فاصله گرفته می شد و جنبش ما هستیم به همه توصیه می کرد که در این جنبش خود را رهبر بدانند و هر فرد خود را یک بابک و یک آریوبرزن بداند و سعی در قهرمان سازی نکنند و خود قهرمان این مبارزه باشند و این مبارزه را به سر منزل مقصود رهنمون شوند و روشهای مسالمت آمیز را سرلوحه روش های مبارزاتی جنبش قرار دهند و هر حرکت خشونت آمیز را به شدت محکوم نمایند و از اینها شاید مهم ترآنچه بود که در سر لوحه کاراین جنبش قرار داشت و آن زنده کردن فرهنگ ایرانی در برابر فرهنگ عربی یود که 1400 سال کشور ما را در اشغال دارد و برای انجام آن به بیان آداب و رسم های ایرانی ها قبل از حمله عرب ها به ایران و مبارزه ها که ایرانی ها پس از حمله عرب ها در برابر آنها نمودند، پرداخت که شاید بسیاری از ما از آنها بی اطلاع باشیم یا آگاهی اندکی از آنها داریم. این آگاهی بیشتری که نسبت به رسم ها و خلق و خوی ایرانی ها و شکوه و بزرگی ایران در قبل از حمله عرب ها به وسیله جنبش ما هستیم به دست آوردم حس زیبای ایرانی بودن و بالندگی به ایرانی بودن را که سال ها پیش در زمانی که برای اولین باردر سن 16 سالگی به دیدن تخت جمشید رفته بودم در من ایجاد شده بود، افزایش داد همه این فاکتورهای نوید بخش آزادی، باعث شده بود تا عشقی عجیب در مورد این جنبش در من جای یابد و بنابراین انتظار می کشیدم تا کی جنبش ما هستیم باز به هاتبرد برمی گردد. هر چند که این انتظار 2-3 ماهی طول کشید اما باز، بازگشت و باز لحظه شماری ها برای دیدن فیلم های تظاهرات های حنبش و فعالیت های آن.

کم کم انتخابات نزدیک می شد و صحبت از آمدن خاتمی و موسوی و کروبی بود اما من تصمیمم را گرفته بودم که در انتخاباتی که آزاد نیست شرکت نکنم و به انتخاب بین بد و بدتر نپردازم تا بعد از 4 سال دوباره مجبور به انتخاب بین بد و بدترو شاید هم بین بدتر و بدترین نباشم آن هم انتخابی که حتی به درستی شمارش آرا در آن اطمینان نداشتم من می خواستم زمانی به انتخاب بپردازم که امکان برگزیدن بهترین را داشته باشم و از آن مهم تر برای من به عنوان یک ایرانی شرکت در انتخابات زمانی مفهوم و معنی دارد که در آن پتانسیل در معرض انتخاب مردم قرار گرفتن برای من به عنوان یک ایرانی فارغ از عقیده دینی و نگرش سیاسی ام وجود داشته باشد.

هنوز چند ماهی به انتخابات مانده بود که از ایران خارج شدم حال دیگر دسترسیم به اینترنت با سرعت بالا امکان پذیر بود و از اینترنت با سرعت پایین و فیلترشده آزاد شده بودم برای همین برنامه های جنبش را از طریق اینترنت و از وب سایت جنبش دنبال می کردم شعارنویسی ها و نصب پرچم های شیر و خورشید را که می دیدم در پوست خود نمی گنجیدم و باز آتش امید در من شعله ورتر می شد انتخابات نزدیکتر شد و دیدم که نظر جنبش هم مانند نظر من است و انتخابات را تحریم کرده من میدانستم که بسیاری در انتخابات شرکت خواهند کرد نه حتی بخاطر انتخاب بین بد و بدتر بلکه از روی ترس که مبادا کوپنشان ندهند یا در امری از امور زندگی شان اختلال ایجاد شود علی رغم این امر موضع جنبش را درست و منطقی می دانستم زیرا در اینده هیچ امری نمی توانست باعث شود تا کسی این تصمیم را به چالش کشد و به آن خرده بگیرد هر چند که عده ای ذاتا افرادی ایراد گیرند و به منطقی یا غیر منطقی بودن کاری ندارند گویا در زندگی تنها برای ایراد گرفتن از این و آن آفریده شده اند حال که اگر به خود نگاهی می انداختند و به آنچه خود انجام داده اند شاید دیگر از سخن گفتن باز می ایستادند و به اصلاح خویش و به جای ایراد گرفتن به کاری مثبت می پرداختند. انتخابات نزدیک و نزدیک تر می شد و مناظره ها شروع به پخش شد این مناظره ها شور و هیجانی در مردم ایجاد کرده بود این دقیقا آن چیزی بود که این رژیم می خواست اما هر چه پیش می رفت این شور و هیجان مردم افزایش می یافت اما رژیم این شور و هیجان را در این حد نمی خواست اما اینک دیگر نمی توانست برای توقفش کاری کند دیگر کنترل از دست رژیم خارج شده بود برای من در شب آخرین مناظره واضح شد که دیگر این بار این انتخابات مثل سال های قبل نیست چیزهایی در آن تغییر کرده است مردمی با شور و هیجان برای حمایت از ظاهری شاید از اصلاح طلب ها و در راس آنها موسوی و شاید در اصل برای یافتن راهی برای آزادی و نه گفتن به کاندیدایی دیگر و بهتر بگویم برای نه گفتن به رژیمی دیکتاتوری به نام جمهوری اسلامی که به گمان من نیز این هدف مردم بود در خیابان ها هستند و از طرفی دیگر فردی که شاید بتوان گفت استاد انکار است( باز بهتر بگویم فردی که به نحوی می توان گفت در حال حاضر نمادی از این رژیم دیکتاتوری است که در معرض رای آری یا نه مردم قرار گرفته است) و بنابراین شکست را به هیچ روی نخواهد پذیرفت و خود را پیروز انتخابات خواهد خواند و رقیبانش موسوی و کروبی را شکست خورده اعلام خواهد نمود اما این رژیم که فاکتور مردم را از محاسباتش خارج کرده و خیلی وقت بود که دیگر حسابشان نمی کرد اینبار این حذف کار دستش داد و مردم خود را وارد این معادله کردند و وقایع پس از انتخابات را ایجاد کردند و حضور خود را به اثبات رساندند این آن چیزی بود که جنبش ما هستیم و سایر جنبش ها در این سالها برای به وجود آمدنش تلاش می کردند و در یک سال قبل جنبش ما هستیم به حق در ایجاد زمینه این حرکت تلاشی وصف نا پذیر کرد و در آن زمان به انتقاد گرفته می شد(چرا از مردم می خواهد به خیابان ها بیایند و در معرض خطر دستگیری قرار گیرند این در حالی بود که تظاهرات ها و شعارهیا به طور هوشمندانه ای طراحی شده بودند تا کمترین خطر را برای مردم در پی داشته باشند اما آن به خیابان آمدن ها و صف های نانوایی ها که خیلی ها آن را به تمسخر می گرفتند از نظر من برر آنچه پس از انتخابات رخ داد تاثیر گذار بودند چرا که امید را زنده کرده بودند) بعد از این وقایع تفاوت نظرها در این جنبش خود را بیشتربه نمایش گذاشت تا آنجا که می شد این تفاوت نظرها را در تلویزیون جنبش هم دید که البته وجود این تفاوت نظرها را نباید بد دانست بلکه می بایست از آن نیز استقبال نمود و این دقیقا کاری بود که آقای همایون که مدیر این تلویزیون است انجام داد و با وجود تفاوت نظر ایشان با آقای نوری زاده در مورد شیوه حمایت از مردم، هیچ گاه اقدام به قطع برنامه ایشان نکرد و در عین حال گاه به انتقاد از گفته های ایشان می پرداخت و آقای نوری زاده هم گاهی جواب هایی در برنامه اش می داد و این نشان از آن داشت که آقای همایون به آن آزادی که بیان می کند اعتقادش نه در حد حرف است بلکه درعمل آن را به اثبات رساند و این باور من به این جنبش را دو چندان کرد و اینک بیش از پیش به آن عشق می ورزم.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر