مناسبت ها

من عاشق ایرانم و ایران تنها سرای من است

۱۳۹۰ آذر ۱۲, شنبه

بطری شیر و ایران








چندی پیش با یکی در مورد ایران گفتگو می کردم مثالی برایم زد که دیدم مثال جالبی است که به نوعی بیان کننده نگاه متفاوت ما به ایران است
مثال از این قرار بود که فرض کنیم یک بطری شیر در دست داریم و در حال رساندن آن به مقصد هستیم در راه با کودکی بر خورد می کنیم که با ماشینی تصادف کرده است و به شدت مصدوم است حال کدام یک دارای برتری است که باید انجام داد: کمک به کودک یا رساندن بطری شیر به مقصد از پیش تعیین شده بدون هیچ تاخیری؟
اینجا دقیقا جایی است که نگاه انسانی هر فرد به او می گوید که جان کودک را باید نجات داد اما در زندگی روزمره ما چه چیزی بطری شیر و چه چیزی کودک است؟ در اینجا دو نوع دیدگاه نمایان می شوند
1-    دیدگاهی که می گوید بطری شیر، ایران است و کودک، امور زندگی روزمره خود شما است.
2-    دیدگاهی که می گوید بطری شیر، امور زندگی روزمره شماست و کودک، ایران است.
هر یک از ما بطری شیری در دست داریم و کودکی که تصادف کرده و به شدت نیازمند کمک است در روبرویمان داریم باید از خود بپرسیم که در دیدگاه ما بطری شیر و کودک تصادف کرده هر یک نمادی از چه هستند؟ و بر اساس آن یکی از دو دیدگاه را برگزینیم و خود را بدان متعلق بداینم من خود را متعلق به دیگاه دوم می دانم چرا که از نظرم ایران کودکی است که دچار صانحه ای دلخراش گشته و جانش در خطر است.
بی شک هر یک از دیدگاه ها را که برگزینیم به ناچار باید هزینه مربوط به آن را نیز پرداخت نماییم. این هزینه می تواند امور زندگی روزمره شما باشد که از آنها باز می مانید و یا ایران باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر