مناسبت ها

من عاشق ایرانم و ایران تنها سرای من است

۱۳۸۸ شهریور ۱۹, پنجشنبه

از اکبر شاه تا اکبر قهرمان:



از اکبر شاه تا اکبر قهرمان:

یادم می‌‌آید تا قبل از انتخابات مردم از هاشمی به عنوان دست پشت پرده این نظام ننگین یاد می‌‌کردند و حتی در مواردی او را اکبر شاه خطاب می کردند که کنایه از میزان قدرت ایشان در این نظام داشت و اکثر مردم او را از رانت خواران بزرگ این نظام می دانستند و یکی‌ از آرزوی آنها (چه مخالف و چه موافق با آرزوی مرگ برای کسی‌ کردن) مرگ ایشان بود که مرگ او را پایانی بر اقتدار این حکومت می دانستند حال چه شده است که آن اکبر شاه در حال تبدیل به اکبر قهرمان است در اینجا به ۲ مورد بر می خوریم ۱- آیا تحلیل مردم در آن زمان اشتباه بوده است و هاشمی‌ نقشش به آن میزان که مردم فکر می‌‌کردند نبوده است ۲- آیا ما در بازی دیگری از سوی این پیر رژیم قرار گرفته ایم که اینک با سیاستی دیگر در حال بازی‌ دادن ما است.

اینک به بررسی‌ هر یک از این موارد می‌‌پردازیم درباره مورد اول مسلما نمی‌توان تحلیل مردم را در زمانی‌ که جو آرامی بر جامعه حاکم بوده را به راحتی‌ ندیده گرفت و از آن گذشت و به آنچه که در جوی ناآرام و بر اساس شرایط جامعه به آن برای پیشبرد مبارزه دست می‌‌یازند تکیه کرد.

اما درباره مورد دوم آنچه که از فضای امروز بر می‌‌آید بنظر می‌رسد که این پیر نظام ننگین جمهوری اسلامی تلاش دارد که ما را در یک بازی دیگر گرفتار نماید که نتیجه این بازی‌ حفظ این نظام ننگین و هم حفظ خود ایشان در قدرت و حاشیه امنیت وانحراف جنبش سبز از خواسته واقعی‌ آن که سرنگونی این رژیم ننگین است، می باشد، حال به دلایل این مورد می رسیم که بترتیب آنها را بر می شمارم ۱-این پیر سیاست رژیم ننگین آخوندی سالها پیش خامنه‌ای را به رهبری رساند و تا مدتها بر وی نفوذ بسیار داشت اما از یک مساله شاید بتوان گفت غفلت کرد و آن نادیده گرفتن بچه‌های خامنه‌ای بود او بزرگ شدن آنها را و در نتیجه سهم خواهی‌ آنها را در قدرت نادیده گرفت که این باعث شد آنها اندک اندک در بخشهایی از ساختار نظام نفوذ کرده و قدرت خود را افزایش دهند و اکنون می‌توان گفت که هم او و هم مردم در برابر یک کودتا قرار گرفته‌اند برای او اینک ۲ راه وجود دارد یک پذیرفتن این وضعیت که نتیجه اش خروج او از قدرت است و شاید هم به انزوا یا حتی زندانی شدن او هم ممکن است بی انجامد، دو حمایت از موسوی و سعی‌ در اغفال توده مردم و ساختن قهرمانی از خود که بتواند هم رژیم را حفظ نماید هم خود را در راس قدرت نگاه دارد و بنابراین کودتای علیه قدرت خود را ناکام گذارد که برای اینکار از عده ای از افراد که ماهیتا با نظام مشکلی‌ ندارند اما با افراد در راس قدرت مشکل دارند و تنها خواهان سهم داشتن در قدرت هستند هم پیمان گشت تا بتواند بر این جو حاکم گردد و جنبش را حتی مدیریت نماید که می‌توان از جمله این افراد به افرادی چون ابراهیم نبوی، خاتمی، موسوی و ... اشاره نمود که این افراد با سهیم شدن در قدرت مشکلاتشان حل می شود و درد مردم را به فراموشی خواهند سپرد او می دانست که اگر در این پروژه موفق نشود دیگر حاشیه امنیتی نخواهد داشت چرا که اگر کودتا تثبیت شود او باید حداقل از قدرت فاصله بگیرد و اگر مردم نیز موفق به سرنگونی رژیم گردند او باید در دادگاهی پاسخگوی جنایتی باشد که در این مدت در انجام آنها شراکت داشته است. بنابراین این ما مردم هستیم که باید هوشیاری خود را حفظ نموده و از افرادی که تا دیروز دارای مشروعیت نزد مردم نبودند قهرمان نسازیم و سرنوشت مبارزه هایمان را با خواسته آنها گره نزنیم و از خواست های حداکثری خود بخاطر آنها که دارای خواستی حداقلی هستند کوتاه نیاییم و فریب این پیر سیاست رژیم ننگین را نخوریم هر چند که از پیوستن هر فرد به جتبش حمایت می کنیم اما از آنها قهرمان نمی سازیم و جنبش سبزی را که امروز شکل گرفته و پتانسیل سرنگونی رژیم را دارد تحقیر نمی نماییم و از آن با نام تحقیر آمیز بازپس کیری رای یاد نمی نماییم و بدانیم که این حنبش برای باز پس گیری کشور عزیزمان ایران از این دیو صفتان است.

پاینده باد ایران و ایرانی در سراسر این کره خاکی.

به امید آزادی هر چه سریع تر ایران.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر