مناسبت ها

من عاشق ایرانم و ایران تنها سرای من است

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۰, یکشنبه

اخبار گردهمایی 10 اردیبهشت


طبق اخبار دریافتی از ایران نیروی انتظامی به شکل گسترده در خیابان ولی عصر و جلوی سفارت امارات حضور یافته است و یک شاهد عینی بیان داشت که مردم در خیابان هستند ولی هنوز شعاری سر داده نشده است

گفته یکی از هم رزمان "الان خانوادم در جلوی سفارت اماراتند میگویند خیلی شلوغ است و سرتاسر خیابون رو پلیس محاصره کرده است"

۱۳۹۱ اردیبهشت ۵, سه‌شنبه

دشمن را کوچک مشماریم و تاریخ را تکرار ناپذیر ندانیم



1400 سال پیش اتفاقات مشابهی با آنچه امروز برای کشورمان و مردمش در حال رخ دادن است اتفاق افتاد و مردمانی از سرزمینی که ایرانیان آن را به هیچ می انگاشتند و در زمره خدمتگزاران خود می دانستندشان به ناگاه جلال و جبورت پادشاهان ساسانی را در هم نوردید و کشور پهناور و فدرتمند ایران را که لرزه بر تن دیگر کشور قدرتمند آن روز یعنی روم می انداخت را به زیر فرمان خود بردند. و اما چگونگی رخ دادن این حادثه با آنچه امروز در حال رخ دادن است گویا تشابهاتی بس شدید دارد.
در آن سالیان وجود حکومتی مذهبی و دین سالار در ایران باعث شده بود تا بر مردمان این سرزمین کهن گه از غنای فرهنگی بی مثالی برخوردار بودند ظلم و ستم بی رویه ای روا داشته شود. این ظلم و ستم نه تنها مردمان را از حکومت ناراضی گرداند که حس میهن دوستی را در آنان به شدت تضعیف نمود. اختلاف میان مردم و حکومت از سویی و از سوی دیگر حس میهن دوستی ضعیف شده، گروهی هر چند کوجک از ایرانیان را به سوی پذیرش نیروی مهاجم و همکاری با آنان در تصاحب این سرزمین روان ساخت این گروه هر چند کوچک بودند اما عاملی تاثیر گذار در سقوط پادشاهی ساسانی و در نقطه ای بالاتر باعث فتح کشور ایران توسط مردمانی شد که بهشت وعده داده شده در دینشان را در ایران می دیدند. اما این همه علت سقوط فرمانروایی ساسانیان بر ایران و به زیر سلطه تازیان رفتن ایران نبود.
یکی از علل شکست ایرانیان از تازیان را می توان در کوچک شمردن دشمن دانست همانطور که پیشتر گفته شد ایرانیان تازیان را به هیچ می انگاشتند و آنان را در زمره خدمتگزارن خود می دانستند و هیچگاه در این اندیشه نبودند که روزی این خدمتگزاران پا برهنه ملک کیان را به زیر سلطه خویش در خواهند آورد. در آن روزگار پایانی حکومت ساسانیان بر ایران، تازیان ساکن بیابان های اطراف ایران را چون حرفه ای جز راهزنی و دزدی نبود بنابراین هر از چندگاهی  به شهرهای مرزی ایران به طمع مال و دارایی این شهرها هجوم مشی آوردند در آن زمان که ساسانیان در اوج قدرت و شکوه و جلال بودند چنین گستاخی ای به شهرهای ایرانی پاسخی بس شدید و کوبنده در پی داشت ولی این اواخر دیگر خبری نه از ارتش دولتی و نه از مقاومتی مردمی در میان بود تا آنان را به سزای گستاخیشان برساند. این بی پاسخ ماندن گستاخی تازیان سبب شد تا آنان جرات یابند در ذهن خود خیال حمله گسترده به ایران و فتح آن را بپرورانند و از این رو به عمر پیام فرستادند که چه نشسته اید که آن بهشت برین که محمد وعده مان داده بود در انتظار ماست و تنها به دستور و یاری شما نیازمندیم. شاید خسروپرویز اگر می دانست که روزی تاج و تخت کیانی به دست پیروان محمد بر باد خواهد رفت و ایران به ویران سرایی بدل خواهد شد پاسخ نامه محمد را تنها با دستوری ضعیف به فرماندار یمن مبنی بر دستگیری محمد و ارسالش به دربار ساسانی بسنده نمی کرد. و یزگرد سوم و سران ارتش ایران اگر می پنداشتند که این پابرهنگان عرصه صحرا که امروز به شهر های مرزی ایران هجوم می آورند روزی کل ایران را هدف قرار خواهند داد دست از درگیری های درون خود بر می داشتند و درسی شایسته و بایسته به این مردمان می دادند. لیک هیچ یک از اینها انجام نشد و ایران به دست تازیان اشغال گردید.
اما امروز کشور ایران پس ازطی همه فرازها و نشیب پس از حمله تازیان و پس از فداکاری ها و مجاهدت های بسیار انسان هایی چون بابک خرمدین و بهروزان(ابو مسلم)، مازیار و هزاران هزار ایرانی دیگر که نام هر یک هنوز کافیست تا لرزه بر اندام تازیان اندازد، در دست ما ایرانیان است هر چند که این امر تنها در بعد ظاهری است و از درون هنوز تازیانند که حکم می رانند. این روزها سخنانی از سوی تازیان به گوش می رسد که در دنیای امروز حکم همان هجوم های گستاخانه تازیان به شهرهای مرزی ایران در دیر باز را دارد. و از سوی دیگر حکومتی مذهبی و نالایق در ایران در حال فرمانروایی است. حک.متی که می توان گفت دارای تشابه بسیار زیادی با همان اواخر دوره ساسانیان از نقطه نظر درگیرهای داخلی و سرکوب مردمان این مرز و بوم است. اما اینبار آیا باز چون گذشته سران حکومت و مردم ایران  این دشمن را کوچک می شمارند و اجازه بلندپروازی بیشتر را هر چند در ذهن به آنها خواهند داد؟ یا اینکه اینبار مردم ایران جدای از حکومت مداران و قدرت طلبان چه در داخل و چه در خارج از این مرز و بوم، یک صدا و همراه هم پیش از رخ دادن هر حادثه ناگواری دست به اقدام زده و مجوز هر خیال باطلی در مورد هجوم به مرزهای ایران در نطفه باطل می کنند و طومار تکرار تاریخ را این بار در هم می پیچند و طرحی نو در تاریخ در می اندازند و به سوی یکی شدن و یک پارچه شدن برای آزادی و آبادی کامل ایران از دریای مازنداران گرفته تا خلیج پارس، از کردستان تا سیستان و بلوچستان پیش خواهند رفت و این نقطه را نقطه عطفی در تاریخ مشارکت خود در پاسداری از مرز و بوم ایران خواهند نمود و به همچنین نقطه عطفی در مشارکتشان در مسایل کشوری و ملی.
 10 اردیبهشت روز ملی خلیج پارس، آیا روزی خواهد بود که این نقطه عطف شکل بگیرد و ایران آبستن نوزاد آزادی و آبادی گردد؟
 وعده دیدار ساعت 4 بعد از ظهر 10 اردیبهشت ماه  سال 2571 ایرانی برابر با سال 1391 هجری در خیابان ظفر روبروی سفارت امارات.

  

۱۳۹۱ فروردین ۲۶, شنبه

آیا امروز نمی توان بر علیه امارات بابت این سخنان گستاخانه مسولینش تظاهرات به پا کرد؟


هم میهنان گرامی امروز که تمامیت خاک کشورمان توسط اماراتی ها به هیچ گرفته شده است و آنها به راحتی خود را صاحب قسمتی از این خاک می دانند ما می توانیم بدون در نظر گرفتن تفاوت اندیشه های سیاسیمان همراه با هم در هر کجای این کره خاکی که هستیم تظاهرات هایی را بر علیه این کشورک امارات به پا کنیم و یکپارگچی خود را در دفاع از تمامیت خاکی کشورمان را به همگان به ویژه کشورهای همسایه اعلام نماییم