مناسبت ها

من عاشق ایرانم و ایران تنها سرای من است

۱۳۹۰ شهریور ۸, سه‌شنبه

پس این سیدها در ایران چه می کنند؟


اگر فرزندان بانوانی ایرانی که با مرد کشور بیگانه ازدواج نموده اند ایرنی نیستند پس پیش از هر کس و هر فردی هر آنکس که ادعای سید بودن دارد، ایرانی نیست. چرا که حاصل تجاوز مردان تازی به بانوان ایرانی هستند پس ای کمیسیون قضایی و حقوق مجلس لطف کنید و آنها را به کشور خودشان که عربستان باشد باز پس بفرستید و ما را از آنها رهایی بخشید و  از همه زودتر خامنه ای خونخوار را بفرستید

۱۳۹۰ شهریور ۴, جمعه

زین خواب شوم بیدارم کنید


مردمانی از پی لقمه نانی
تا کمر خم شده پیش اشغالگر
که شبش روز و روزش شب نشود
گر نکند تجاوز به یکی از َآنان
سکوتشان مرگ بار است
گویی زبانشان بریده
یا که از حلقوم بیرون کشیده
دستانشان گویی بی انگشت
نا توان از نوشتن
چشمانشان بی فروغ
نا توان از دادن امید
پاهایشان شکسته
نا توان از رفتن
به هر فرزند حاصل تجاوز
گویند سید و بر سر گذارندش
فرزند خود را بر زیر دست سید گمارند
به من نگو که این مردمان همانانند
که کوروش بود پادشاهشان
اینان نی ز خرد نی زدانش نبرده حاصلی
کوروش کجا و چنین مردمانی کجا
کوروش بنا نهاد حقوق بشر را
اینان که بهر خود حقوق حیوان را هم قائل نیستند
گر این خواب است و نیست واقعیت
زین خواب شوم بیدارم کنید

۱۳۹۰ مرداد ۳۰, یکشنبه

از حرف تا عمل


حرفش همه این بود
که انسان هر روز بود در تحول
پس مکن مقایسه بین دیروز و امروزش
او را در امسال بین
آنچه می گوید امروز، همان پذیر
مگو دیروز بوده این کاره یا آن کاره
ببین امروز نداره پست سیاسی
اومده مقابل دروغ بایسته
اومده از حقت دفاع کنه
گفتم باشه هر چه تو گویی
اما نکند باز فردا بشه داستان اون خمینی
که فردا گفت هر چه گفتم دروغ بود
گفت باز حرف دیروز زدی
بیا و مثبت اندیش باش
گفتمش باشه امروز را می گویم
گفتمش این می گوید دفاع از حریم مومن
من که مومن نیستم پس در خطر هستم
گفتش نه بابا چنین نیندیش
مومنی که به نماز و روزه نیست
منظورش هر آدم خوب است
این دین و آن دین ندارد
بی دین و با دین ندارد
گفتیم از این نیز گذریم
طرف سر از آمریکا در آورد
شعار مردم را چپ و رو کرد
بعدش دیدمش به همراه نیاک
خراب شده سر نمایندگان کنگره
که مبادا خارج کنند نام مجاهدین از لیست سیاه
گفتم از بهر چیست این همه دغدغه
گیرم اینها خارج شوند از لیست سیاه
تو را چه خسران رسد؟
گفتا نگو که اینها تروریستند
این کرده و آن کرده در قدیم
گفتمش اینها گویند دیگر نکنند مبارزه مسلحانه
تن دهند به مبارزات مسالمت آمیز
گفت مکن باور اینها دارند در پی هر پرده
هزار نمایش در چنته
گفتمش لیک گر باور کرده بودم آنچه گفته بودی
زین پس کنم بر عکس آنچه تو گویی
چون بین حرف و عملت
بود فاصله از زمین تا آسمان
اندرون تو نبود یک قلم راستی


۱۳۹۰ مرداد ۲۸, جمعه

یک پاسخ آری یا خیر چه میزان سخت است؟


5 روز از روزی که اسامی 9 نفر شامل آقایان نوری زاده، سازگارا، جوادی، پاشایی، قصیم، مهر، میبدی، شریعتمداری و انصاری که از طیف های متفاوت سیاسی هستند به عنوان افراد پیشنهادی از سوی جنبش ملی ما هستیم بیان شده، می گذرد و همچنین اشاره شده است هر کس که فکر می کند شایسته حضور در این جمع است بیان کند و یا اگر مردم فکر می کنند شخصی می بایست در این جمع باشد و نیست، می توانند زنگ بزنند و نام او را نیز بگویند که تا کنون نام چندین شخصیت نیز همچون بانوها مهرانگیز کار و شیرین عبادی و آقای لاهیجی از سوی مردم پیشنهاد شده اند و به این لیست افزوده شده اند
هدف از تشکیل چنین جمعی این است که این افراد بنشینند و با هم گفتگو کنند و تظاهرات بزرگی در روز 10 اکتبر روز جهانی مبارزه با اعدام از سوی مخالفان جمهوری اسلامی شکل دهند با تکیه بر دو جمله: نخست ما خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی هستیم و دیگر اینکه  نوع حکومت سکولار و دموکراتیک آینده ایران را مردم تعیین خواهند کرد.
در این میان جنبش ملی ما هستیم و تلویزیون کانال یک، نقشی بیش از تامین هزینه های مربوط به تشکیل جلسات این جمع را نخواهند داشت.
اما تاکنون به جز آقای بیژن مهر و فواد پاشایی که پاسخ مثبت داده اند و طرفدارن نظام پادشاهی که خواهان تعیین نماینده توسط خودشان شده اند هیچ کدام دیگر پاسخی بیان نداشته اند؟ در اینجا برای افرادی چون من این پرسش ایجاد می شود که واقعا پاسخ به چنین درخواستی چه میزان سخت است که این افراد هیچ کدام به آن تا کنون پاسخی نداده اند؟ افرادی که همه از هم دلی و همراهی، آزادی و آزاد منشی برای نجات ایران دم می زنند.
 امیدوارم که هر چه سریعتر این اقایان و بانوان پاسخ خود را در این مورد بیان کنند.



Kindle 3G, Free 3G + Wi-Fi, 3G Works Globally, Graphite, 6" Display with New E Ink Pearl Technology - includes Special Offers & Sponsored ScreensaversHDMI Cable 2M (6 Feet)

۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

از انقلاب تا انقلاب


از انقلاب تا انقلاب
برای ما از گذشتگان چون سایر ملت های جهان درس های فراوانی چه در قالب داستان و چه در قالب وقایع تاریخی بر جای مانده است که باید از آنها به عنوان چراغ راه آینده مان استفاده نماییم و اگر بدان ها بی توجهی نماییم بی شک عاقبتی بهتر را هرگز نخواهیم دید. می توان گفت همه ما با داستان پیرمردی که از پسرانش می خواست تا تیکه های بارک چوب را بشکنند آشناییم نکته این داستان در یک جمله بود همگرایی رمز شکست ناپذیری است.
سال 2537 ایرانی چیزی نمی توانست آن انقلاب را رقم بزند مگر همگرایی نیروهای مخالف حکومت شاه، هر چند این همگرایی نه بر پایه مشترکات در عین حفظ اصول بلکه بر پایه مشترکات در عین زیر پا نهادن تمام اصول بنیادی گروه ها به خاطر عقاید یک گروه خاص بنیان نهاده شده بود و حاصلش نیز نمی توانست جز آنچه امروز هست باشد.
اکنون 32 سال از آن زمان می گذرد و بازماندگان رژیم سابق و بسیاری از همراهان آن انقلاب(مجاهدین، کمونیست ها و ...) در صف مخالفان حکومت جمهوری اسلامی ای هستند که  حاصل آن انقلاب است و تمامی این جریانات، رژیم حاکم بر ایران را رژیمی نالایق و ناکارآمد می داند و در زمان سخن گفتن حتی به اندازه یک کودک خردسال هم برای دولتمردان این رژیم زیرکی و رندی قائل نیستند و آنها را انسان هایی سفیه و نادان و فاقد پشتوانه قوی مردمی می دانند. 
با توجه به این مطلب برای هر نظاره گر بی طرفی این پرسش ایجاد می شود پس چگونه است که چنین رژیمی 32 سال پابرجاست و هر آنچه خواسته است انجام داده است؟ آیا سخن مخالقینش در مورد نادانی و کم خردی حاکمان امروز گزافه است؟ آیا حاکمان امروز دارای پشتوانه مردمی قوی هستند چنان که می گویند؟ یا مورد دیگری باعث این پابرجایی رژیم حاک بر ایران است؟
در اینجا کوشش می شود تا به شکلی ساده و خلاصه علت های ناکامی مخالفین در این 32 سال بیان شود
1-    گسست در درون نیروهای مخالف
2-    رندی حاکمان و زیرک نبودن مخالفان
3-    همگرایی در بین طرفداران رژیم حاکم
4-    منافع اقتصادی دیگر کشورها
5-    نفوذ عوامل جمهوری اسلامی و میدان داری افراطیون
گسست در درون نیروهای مخالف:
در طی این 32 سال نیروهای مخالف نه تنها که  نتوانسته اند بر سر اشتراکات خود به تفاهم رسیده بلکه در میان هر گروه دو دستگی یا چند دستگی ایجاد شده است و هر یک خود را علمدار واقعی اندیشه آن جریان می داند به عبارتی دیگر می توان چنین گفت که به جای ایجاد هر انقلابی که باعث فرو پاشی نظام حاکم گردد ما با شورش های فراوان در درون نیروهای مخالف روبرو بوده ایم که این خود وابسته است هم به علت های دیگر ناکامی نیرو های مخالف و هم به رفتار دیکتاتور مآبانه نهادینه شده در درون افراد و میل قدرت طلبی و جاه طلبی آنان.
رندی حاکمان و زیرک نبودن مخالفان:
رژیم حاکم بر ایران دارای دولتمردان بسیار رندی است و این رندی تنها در راستای حفظ مقام و قدرتشان و غارت دارایی ملت ایران است. این رژیم به خوبی می داند که مردم به ستوه آمده همیشه به دنبال راهی برای خلاصی از این شرایط هستند حال هر چند این راه تنها در حرف بتواند آنها را امیدوار به آینده نماید و وعده زندگی بهتری برای آنها بدهد بنابراین خود را در یک حزب و دسته  خلاصه ننمود و بلکه دو گروه را ایجاد نمود که شامل اصولگرایان و اصلاح طلبانند که ازاصولگرایان برای سرکوب مخالفین در درون ایران و از اصلاح طلبان  برای امیدوار نگه داشتن افراد نسبتا مخالف درون مرزکه دارای اکثریت هستند و مانع پیوستن آنها به نیروهای مخالف کامل چه در درون و چه در برون مرز شدن و از سوی دیگر از اصلاح طلبان برای کوبیدن و سرکوب هر چه سنگین تر نیروهای مخالف در خارج از ایران استفاده می نماید.
در اثر زیرک نبودن بسیاری افراد حاضر در بین نیروهای مخالفین به خصوص در بین طرفداران، به راحتی در دام های گسترده شده توسط رژیم حاکم گرفتار آمده و چون مزدورانی بی اجرو مواجب برای رژیم کار می کنند از جمله عده ای پیدا می شوند که می گویند با هر جریانی که از مردم برای مبارزه پول بگیرد مخالفند و اگر به آغاز این شیوه اندیشه بنگریم خواهیم دید که این نوع اندیشه برخاسته از سوی اصلح طلبان است که برای تضعیف نیروهای مخالف و فاقد بنیه مالی نمودن آنها با قیافه ای حق به جانب این را مطرح نموده اند و متاسفانه برخی از نیروهای مخالف در این دام افتاده اند و با آنکه حتی در کشورهایی زندگی می کنند که نامزدهای ریاست جمهوریش برای تامین هزینه های انتخاباتی پول از مردم جمع می نمایند و حتی کمک مالی شرکت ها به میزان مشخصی محدود شده است تا نتوانند بر رییس جمهور آینده تاثیر داشته باشند اما این افراد به نامزدهای اصلاح طلب در درون ایران بی توجه به اینکه این افراد سهام داران غارت ثروت مردم ایرانند، نگاه می کنند که بدون کمک مالی از مردم  عادی گرفتن خرج های میلیاردی می کنند و از مخالفین نیز توقع دارند چون این غارتگران خرج نمایند بی آنکه از مردم یاری جویند. گاه نیز بخشی از مخالفین که قادر می شوند حرکتی را سامان دهند به دلیل آنکه چالش سنجی مناسبی را انجام نمی دهند دچار وقفه یا شکست می شوند از جمله این حرکت ها می توان به جنبش ما هستیم اشاره نمود که علی رغم عدم همراهی سایرسران نیروهای مخالف بر خلاف طرفدارانشان تواسنته بود حر کتی را سامان بخشد و تا کوچکترین شهرها و دهات ایران نیز نفوذ کند به علت آنکه نتوانسته بود چالش انتخابات را پیش بینی نماید اگر نگوییم دچار شکست شده، باید بگوییم که دست کم دچار وقفه ای دو ساله یا بیشتر گشته است.
همگرایی در بین طرفداران رژیم حاکم
یکی از راه های پیروزی ساده تر بر دشمن ایجاد اختلاف و دو دستگی در میان نیروهای آن است اما با توجه به اینکه نیروهای هوادار جمهوری اسلامی، روحانیون اسلامگرایی هستند که در پی مال و منال دنیا هستند و به هیچ قیمتی حاضر به از دست دادن موقعیت به دست آمده نیستند هر چند که از این خوان نعمت اندکی به آنها برسد چرا که می دانند پس از این رژیم دیگر نابرده رنج از این خوان نعمت بهره ای نخواهند برد و این آخوندها مقلدینی دارند که بی جون و چرا به سخنانشان که از آن با عنوان فتوا یاد می کنند گوش می دهند بنابراین ایجاد دو دستگی و اختلاف در بین این افراد به خصوص در محدوده سرانش که ریشه اشتراکشان را به خوبی می شناسند کاری بس دشوارو سخت است.
منافع اقتصادی دیگر کشورها
بی شک بسیاری از کشورهای بزرگ و توسعه یافته جهان امروز نفعی سرشار از اوضاع حاکم بر ایران می برند و با گرفتن باج های اقتصادی از جمله نفت ارزان قیمت، از انجام هر گونه اقدام سیاسی شدید بر علیه این رژیم خونخوار پرهیز می کنند و در بسیاری موارد با این رژیم در حذف مخالفینش همراهی می کنند که از موارد آن می توان به آنچه در مورد قتل دکتر شاپور بختیار و دکتر فریدون فرخزاد رخ داد اشاره نمود.
نفوذ عوامل جمهوری اسلامی و میدان داری افراطیون
این بسیار احمقانه است اگر فکر کنیم که یک رژیم که در قرن 21 در حال حکمرانی است از تکنیک های اطلاعاتی استفاده ننماید و برای ایجاد دو دستگی و چند دستگی و با هبر شدن از اوضاع درون گروه ها افرادی را به درون آنها نفرستد و گاه این افراد چون کاسه داغ تر از آش عمل می نمایند و باعث دو دستگی می شوند و عده ای نیز به گمان اینکه این طرف خیلی خوب است به دورش جمع می شوند و زیر نظر این فرد به برخورد با یاران سابق خود می پردازند به هر روی این عناصر نفوذی به شکل های متفاوت رفتار می کنند اما آنچه که میدان را برای میدان داری این افراد باز می گذارد خالی شدن صحنه از افرادی است که اندیشه ای متعادل و دموکرات دارند و از ترس درگیر شدن با این افراد و فحش و ناسزا شنیدن و متهم به این یا آن عمل ناشایست از سوی این افراد افراطی شوند به گوشه انزوا خزیده اند و در خانه هایشان نشسته اند تا شاید روزی معجزه ای گردد و این افراد افراطی خود به خود تبدیل به افرادی معتدل و دموکرات گردند غافل از اینکه این عمل آنها تنها تضیف جبهه خودشان را در پی دارد.
هر پروژه برای به سرانجام رسیدن باید یک سری مراحل را پیش از هرگونه عمل اجایی طی نماید تا به پاسخ مناسب برسد ایم برخی از مراحل مهم عبارتند از
1-    نیاز سنجی
2-    امکان سنجی
3-    چالش سنجی
حال به همین شیوه بررسی پروژه همگرایی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی می پردازیم در اینجا منظور از نیروهای مخالف رژیم جمهوری اسلامی نیروهایی هستند که خواستار نظامی دموکراتیک و سکولار برای ایرانند و این مقصود را از روش های مسالمت آمیز پی می گیرند و البته ادعای فعلی این گروه ها مورد نظر است و نه آنچه در گذشته انجام داده اند
نیاز سنجی
در این بخش این پرسش مطرح است که آیا نیازی به همگرایی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی احساس می شود یا نه؟
با توجه به عدم موفقیت هیچ یک از گروه های مخالف و پند های نهفته در داستان های قدیم که در آغاز این نوشتار بدان اشاره شد امروزه نیاز به همگرایی در بین نیروهای مخالف بیش از همیشه احساس می شود
امکان سنجی
در این بخش این پرسش مطرح است که آیا امکان همگرایی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی وجود دارد یا خیر؟
بی شک اگر این نیروها نه از برای کسب قدرت تنها و بلکه پیش از آن به دنبال آزادی ایران و ایرانی و برقراری نظامی سکولار و دموکرات باشند این همگرایی به راحتی امکان پذیر است
چالش سنجی
در این بخش به مشکلاتی که ممکن است در حین اجرای پروژه همگرایی نیروهای مخالف پیش آید پرداخته می شود
1-    تجمعات افراطیون هر گروه در راستای مبارزه با همگرایی
2-    ترس از قدرت گرفتن یک گروه در آینده و سرکوب شدن دیگر گروه ها مانند سال 37
3-    زد و بند یک یا چند گروه با جمهوری اسلامی
4-    خارج شدن یک یا چند گروه از این همگرایی بر اثر عدم باور درونی به دموکراسی
که برای هر یک از این چالش ها باید راه کاری اندیشیده شود تا بتوان این پروژه را با موفقیت به پایان رساند

بی شک در همه موارد ذکر شده نواقصی هست که امیدورام خوانندگان هر آنچه را که حس می کنند کم است بدان در بخش نظرات بیفزایند تا به غنای مطلب برای سایر خوانندگان افزوده شود.

۱۳۹۰ مرداد ۱۶, یکشنبه

من از جانب خودم بخشش عمومی اعلام می کنم



من یک جوان ایرانی که در دوران نکبت بار جمهوری اسلامی به دنیا آمده ام و دوران زندگیم را که می شد با داشتن همه آزادی ها به جز آزادی سیاسی سپری نمایم به خود حق می دهم بابت این از همه آنها که رژِیم گذشته را سرنگون کردند و نتوانستند رژیم بهتری مستقر نمایند که هیچ، بدتر از آن را به ارمغان آوردند و از رژیم پهلوی بابت اشتباهاتی که انجام داد که حاصلش انقلاب نکبت بار سال 2537 ایرانی و روی کار آمدن رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی بود  طلبکار باشم و حق دارم به همچنین از تمام آنان که در این 32 سال حکومت ننگین جمهوری اسلامی پست و مقامی داشته اند بابت کوششان برای شتشوی مغزی دادنم، به علت تخریب دوران کودکی، نوجوانی و جوانیم، تخریب چهره ایرانی در سطح جامعه بین الملل و هزاران دلیل کوچک و بزرگ دیگر طلبکار باشم بیان کنم که من به شخصه (دقت کنید که خودم را می گویم نه فرد دیگری را) هر فردی از هر گروهی و اندیشه سیاسی را که از امروز برای ایجاد ایرانی آزاد و آباد و دارای حکومتی دموکرات و سکولار کوشش نماید می بخشم و در آینده خواهان تشکیل هیچگونه دادگاهی برای او جهت رسیدگی به اعمالش تا پیش از نوشتن این مطلب نیستم حال حتی اگر این فرد خامنه ای یا احمدی نژاد، مریم رجوی یا فردی از خاندان پهلوی، بنی صدر یا موسوی، یا هر فرد شناخته شده یا نشده دیگری باشد.