مناسبت ها

من عاشق ایرانم و ایران تنها سرای من است

۱۳۹۰ تیر ۳, جمعه

مشخص شده که دستور حمله به استخر بانوان را چه کسی صادر کرده است


بنا به اخبار دریافتی آخوندی بنام  حسین الله کمالیان که مدتی سرپرستی گروهک کاوه در اصفهان را بعهده داشت و از آخوندهای متحجر است دستور حمله اراذل و اوباش را به استخر بانوان در تهران صادر کرده است این حمله دیروز رخ داده است
لینک خبر در ایران پرس نیوز

۱۳۹۰ خرداد ۲۶, پنجشنبه

مجری فراری!


چند سال قبل ، دو یا سه سال پیش، ناگهان غیب اش زد. آدمی عصبی بود. این واقعیت را همکارانش در همه ی سال های فعالیت مطبوعاتیش می دانستند که چهره قابل احترامی نیست اما هر جور بود تحمل اش می کردند و برخی نیز از او به عنوان وسیله ای برای «تسویه حساب های خصوصی» استفاده می کردند.
در این ولایت ـ و بعد از راه افتادن تلویزیون های 24 ساعته ـ او ابتدا به مقام سردبیری خبر یکی از تلویزیون ها و پس از آن به عنوان «شبه لاری کینگ» یک تلویزیون دیگر ایفای نقش کرد.
به یاد دارم آن روزها قرار بود که ما، در لاس وگاس «اجتماعی» داشته باشیم به عنوان «تور پرچم شیر و خورشید» و نامبرده در «تی وی مربوطه» اش، هر شب ما را فحش باران می کرد که: ای داد و بیداد! مردم به هوش باشید!که می خواهند ناموس ما را به لاس وگاس ببرند و به حراج بگذارند!
اما حضرتشان در اوج نقش «لاری کینگ» بودن، ناگهان غیب اش زد. تا مدتها کسی از او خبری نداشت تا اینکه ناگهان سر از «کیهان» حسین بازجو در تهران درآورد . با توجه به خصوصیاتی که از او سراغ داشتیم، موضوع چندان عجیب نبود تا اینکه دوست مطلعی با خبرمان کرد که گویا ایشان در آمریکا به دام مأموران دولت فدرال افتاده بود و پس از یک سال تعقیب و گریز مچ اش را به عنوان مأمور جمهوری اسلامی می گیرند و مکاتبات و مبادلات مالی او نیز همه به دست پلیس آمریکامی افتد و شبانه به او پیشنهاد می کنند که یا شبانه آمریکا را ترک کند یا به زندان تشریف ببرد و مابقی عمرش را در حبس بگذراند!
البته این جناب لطف فرموده راه «فرار» را برگزیدند! اما این تعجب برای ما باقی ماند که چرا این «کشف و فرار» این همه بی سروصدا انجام شد؟ تا اینکه دوستی روشنمان کرد که در صورت افشای راز ، دیگران حساب کار خود را می کردند و کار مأموران مشکل می شد!
ما همه این قضایا را نوشتیم تا برخی ها حساب کار دستشان باشد که در اینجا آنقدرها هم بی حساب و کتاب نیست!

بخشی از مقاله شهرام همایون در هفته نامه فردوسی امروز

۱۳۹۰ خرداد ۲۵, چهارشنبه

هوای تهران به شدت آلوده است و تهران باید تعطیل شود


بر اساس اخبار دریافت شده از یکی از مسوولان کنترل کیفیت هوای تهران میزان ذرات معلق در تهران طی 48 ساعت گذشته از وضعیت هشدار به بحران رسیده و شاخص کیفیت هوا 390 است که به خاطر حفظ سلامتی ساکنان تهران باید شهر تعطیل گردد زیرا فیلتر دستگاههای  سنجش آلودگی هوا که هر8 روز یک بار تعویض میشوند به 12ساعت رسیده و این یعنی فاجعه که همین حالت در زمستان هم به وجود امد . در حال حاضر آلودگی هوای تهران 20 برابر حد مجاز هست و علت های این آلودگی گرد و غباری که از سمت عراق می آید و کیفیت خیلی پایینه بنزین مصرفی است.


لارم به ذکر است که الان میزان ذرات معلق کمتر از 2.5 میکروگرم خیلی بالا است و این در حالی است که ماسک نمی تواند مانع ذرات معلق کمتر از 10میکرو گرم شود.

۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبه

پیشنهادی برای سبزها:


با توجه به اینکه میر حسین موسوی را در حصر کردند و دیگه نمی تونه بیانیه بدهد چون از حصر اطلاعات درز نمی کنه و اون عده ای هم می گفتند اگر میر حسین بازداشت بشه ایران قیامت می شه که بازداشت شد اما قیامت نشد و با توجه به اینکه تاکید جنبش سبز بر روی خواست های حداقلی امکان پذیرو مبتنی بر اجرای بی تنازل قانون اساسی جمهوری اسلامی است بنابراین من پیشنهاد می کنم که مهمترین خواست جنبش سبز در 22 خرداد ماه انتقال میر حسین از حصر به زندان باشد چون ثابت شده از اونجا می تونه بیانیه بده و تکلیف همه روشن باشه.

۱۳۹۰ خرداد ۱۱, چهارشنبه

آی ایرانی کشورت در اشغال است


کشته شدن هاله سحابی برهانی دیگر برای اثبات اشغال ایران
امروز زمانی که از خواب بیدار شدم و این خبر را به صورت موضع داغ در بالاترین دیدم شوکه شدم باورم نمی شد که خانواده سحابی عضوی دیگر را هم از دست داده باشد.
اما اینک پس از مدت زمانی که گذشته و با اندیشه بیشتر از خود می پرسم از یک رژیم اشغالگر چه انتظاری می توان داشت؟ در هر کجای تاریخ دیگر ملت ها  که می نگرم چه در قدیم و چه در جدید می بینم که اشغالگران را بر مردمان سرزمین فتح شده رحمی نیست و هرگونه بی رحمی بر آنان روا می دارند اما از خود می پرسم که مردم ایران کجایند آیا این مردم از فلسطینی ها کمترند؟ یک نگاه به فلسطین بیندازید برای باز پس گیری خاک سرزمینشان چه از خود گذشتگی ها که نمی کنند؟
می دانم در این مرز و بوم ایران هنوز بابک، مازیار، بهروزان و یعقوب لیث صفاری هستند اما یارانشان کجایند؟؟؟ کجاست آن ایرانی که می گفت"سر به سر تن به کشتن دهیم ----- به از آنکه کشور به دشمن دهیم"
آیا دیگر کسی نیست؟ آن فرزند در گهواره کجاست تا تفنگ پدری را بر دست گیرد؟ آیا او هم....؟
دریغ است که ایران ویران شود ---- کنام پلنگان و شیران شود.