مناسبت ها

من عاشق ایرانم و ایران تنها سرای من است

۱۳۹۰ خرداد ۹, دوشنبه

کی با بصیرته؟



یکی میاد داد می زنه که این دولت، دولت رمال ها و جن گیر هاست یک عده هم براش دست می زنند و بعد از سه سال که گروه حریف شروع به انگ جن گیری و رمالی زدن به هم کردن، باز یک عده با تمام توان در همه جا داد می زنند که ای خدا چه بصیرتی اون بابا داشت سه سال پیش این حرفا را زد
 منم که به راه راست هدایت بشو در اثر این حرفا نیستم یک هو از اون گوشه دستم را بالا می کنم می گم اون موقع این فردی که می گفت "اقتصاد مال خر است" همونی نیست که معروف به استاد بزرگ جن گیر ها و رمال ها؟ استاد اینها و شما به طور مشترک نبوده؟ و شما دوران آن جن گیر و رمال بزرگ را دورا ن طلایی بر نمی شمارید؟
آخ که بصیرتتون منو کشته!


۱۳۹۰ خرداد ۳, سه‌شنبه

نشان از که داری ؟


ز فریدون پاک نهاد
ز کوروش نیک نژاد
کدام نشان داری
تو ز اسلاف همان خونی
همان خون اهریمنی  آژی دهاک
شده تازه اندر درون تو
جوانی در زندان
جوانی بر دار
همسایه در آه و فغان می بینی
انگار که نه انگار که می بینی
چو به خانه رسی دو صد فریاد می زنی
ز چپ و راست رژِیم ناله آغاز می کنی
و لیکن چو شب شد اندر خواب می روی
اندر خواب هر مخالف را به بند می کشی
گر نشد گردن می زنی
فرق تو با رژیم در چه باشد؟
هر دو در قدرت گردن می زنید
تو را با کاوه نسبتی نیست
درفش او در دست تو همی نیست
کاوه گر پشت آزی دهاک بر خاک زد
کجا در خواب تشنه به خون جوانان گردن همی زد
کاوه ز درون پاک بود
درد همسایه بر او گران بود
ناله را درمان جور زمانه ندانست
همی دانست که دو صد گفتار به نیم کردار نیرزد
ز پی اصلاح خونریز بر نیامد
جز به زیر آمدن خونریز نگشت راضی
درفش برافراشت و عزم نبرد همی کرد
نی رهبری خواست و نی بی بی سی و صدای آمریکا
همی فکر ایران رهبرش بود ناله مردم اخبارش بود
ز بیگانه بدانست نرسد سودی
کس نخارد پشت او به جز ناخن انگشت او
تکیه زد بر هم میهنش
پشت آزی دهاک بر خاک کرد
 فریدون پاک نهاد ز بند آزاد کرد
چنین بود که ایران گشت آزاد و آباد
گر دگر بار ایران را آزاد و آباد همی خواهی
کاوه را الگوی خود همی کن
ز نو حرکتی آغاز کن
درون را ز پلیدی پاک کن
منشور کوروش را بر درون بر قرار کن
چون درون پاک شد برون را ز پلیدی پاک کن

۱۳۹۰ خرداد ۱, یکشنبه

کودتا در داشنگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران


طی خبری که به دست ما رسیده است، کودتایی که از مدتها قبل در مورد دکتر عباسپور رییس دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات در شرف بوده روز گذشته 31/2/2570 کاملا علنی گشته و تعداد بسیاری زیادی از کارکنان و اساتید و کارشناسان مقاطع علمی دانشگاه در یک کودتای اداری از این دانشگاه بدون ذکر دلیل اخراج گشته اند.
دکتر عباسپور روز قبل در دانشگاه حضور نداشته و از شنیدن این خبرشک شده است.
ایشان از کلیه عوامل و پرسنل اخراج شده درخواست نمونده تا اطلاع ثانوی هیچگونه حرکتی انجام ندهند تا ایشان شخصا به این مسئله رسیدگی کنند.
هم چنین دکتر از کلیه اساتید و کارشناسان که هنوز از خبر اخراج خود مطلع نشده اند درخواست کرده که به دانشگاه مراجعه نکنند تا مورد بی حرمتی نیروهای حراست و حفاظت اطلاعات قرار نگیرند.
ایشان از این بی حرمتی که به کادر وابسته خود کاملا شاکی هستند.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۴, شنبه

سخنی با خود:






آیا تا به حال به این اندیشیده ایم چرا زندانیان سیاسی و عقیدتی به جای خطاب قرار دادن مردم در نامه هایشان به دیو صفتان حاکم را خطاب قرار می دهد؟ چرا این افراد به جای آنکه دردشان را با مردم بیان کنند و از مردم طلب یاری نمایند نامه را به ضحاک های زمان می نویسند؟ آیا آنان از من و شما نا امیدند؟ که اگر چنین باشد جای بسی شرم ساری برای من و شماست 

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۳, جمعه

چه کسانی به ایران خیانت کرده اند و می کنند؟



بیشتر افراد به مجاهدین خلق نگاهی نکوهش گر دارند چرا که آنان از عراق کمک مالی گرفته اند و در زمان جنگ به ارتش عراق کمک نموده اند اما پرسش اینست که آیا تنها باید آنان که به ارتش عراق یاری نمودند خاین به ملت خوانده شوند یا آنکه معیاری کلی وجود دارد مبنی بر خاین بودن هر فردی که به یاری بیگانگان برای نایودی ایران می شتابد؟
اگر معیار خاین بودن این معیار کلی باشد آیا من و شما خاین محسوب نمی شویم؟ با نگاهی ساده در سطح جامعه مان می توانیم خاینین بسیاری از این جنس بیابیم  آنان که در رادیو و تلویزیون های کشورهای بیگانه کار می کنند مگر جز خدمت به آن کشورها برای رسیدن به منافعشان حتی به قیمت نابودی ایران اقدام دیگری را مجازند که انجام دهند؟ و آنان که به این رادیو و تلویزیون های فارسی زبان بیگانه گوش فرا می دهند مگر در نهایت می توانند جز آنچه از سوی آنها تلقین می شود انجام دهند؟ اگر چشم هایمان را کمی بر تاریخ این سرزمین باز نماییم حتی خاینینی را خواهیم دید که در کنار دست من و شما در حال زندگی هستند و پس از انجام هر خیانت به دیدارشان می رویم و زیارت قبول به آنها می گوییم پس می بینید به گونه ای بسیاری از مردم کشور ما در زمره خاینین قرار می گیرند و این در حالی است که هر کس انگشت اشاره اش را به سوی دیگران گرفته و بلند بلند فریاد می زند "آی خاین!"،  
زمانی از چرچیل نخست وزیر انگلستان پرسیده بودند چگونه است که شما بر هند که بسیار از شما دور است توانستید مسلط شوید اما بر کشور کوچکی چون ایرلند که در نزدیکی شماست نمی توانید. چرچیل در پاسخ گفته بود برای تسلط به کشوری نیاز به دو چیز است اول اکثریتی نادان و دوم اقلیتی خاین، که در ایرلند این دو مورد یافت نمی شوند. اما کشور ما ایران این روزها به نظر می رسد بیش از آنچه که حتی برای تسلط چرچیل لازم می دانست، داراست بدین معنا که دارای اکثریتی خاین و اکثریتی نادان است با توجه به این شرایط این کشور چاره ای جز آن برایش باقی نمانده است که روزی در آغوش یکی از کشورهای قدرتمند بخوابد یا شاید هم در آغوش چندین کشور همزمان.
درمان درد نادانی و خیانت، تنها در بیان شفاف و بی پرده واقعیت است 

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۱, چهارشنبه

شکارچی در کمین است باید که مراقب بود



در آغاز جدال احمدی نزاد و خامنه ای گمان می کردم که این یک بازی زرگری است که می خواهند اصلاح طلبانی جدید خلق کنند اما اینک که چندی از آن می گذرد و به آنچه در دنیای مجازی و واقعی می گذرد دقت می کنم به نتیجه دیگری می رسم اما هم چنان بر این باورم که این یک بازی است اما این بازی از آنچه در آغاز می پنداشتم بسیار خطرناک تر است. امیدوارم که این برداشت من اشتباه باشد اما بر خود وظیفه دیدم که آنچه را که می پندارم بگویم تا فردا کسی نگوید که چرا آنچه را درست می پنداشتی بیان نکردی.
در میانه جنگ احمدی نژاد و خامنه ای، ماهی گیری اصلاح طلبان در نوع خود نه کم نظیر که می توان گفت بی نظیر است. ظاهر داستان به اینگونه در حال رقم خوردن است که اصلاح طلبان، در این روزها دایما مشغول یادآوری به آاقای خامنه ای هستند که در آن روزگار که هوادار احمدی نژاد بودی ما نهیبت می دادیم که هان ای حضرت آقا این تازه از راه رسیده چموش است و بر زمینت خواهد زد و تو که غره به قدرتت بودی  سخن نشنیدی و به آنی در قدرت سهیمش کردی و ما را به کنج عزلت فرستادی. حال می بینی که حق با ما بود.
مردم همه انگشت در دهان، مات و مبهوت حوادث، به ناگاه دگر بار با تصاویر و نام موسوی بر سایت ها و برنامه های تلویزیونی(به طور مثال در پارازیت) مواجه می شوند که در آنها هم صدایی دیروز موسوی را با امروز حضرت آقا نشان می دهند بدین معنا که آنچه امروز حضرت آقا می گوید دیروز موسوی گفته بود. در عین حال رسانه فارسی زبان انگلیس که نامش در خاطر همگان هست و نقشش را در طول تاریخ یک صد ساله اخیر ایران می دانیم در یکی از برنامه هایش تحریف تاریخ ایران را آغاز می کند اما این بار دست روی یکی از مهمترین بخش های تاریخ این مرز و بوم می گذارد بخشی که پاشنه آشیل مبارزات مردم ایران در این دوران است  این رسانه بسان آخوندکان کوشش می نماید تا حمله اعراب به ایران را به جای نبردی تمام عیار، نبردکی جلوه نماید و پذیرش اسلام از سوی ایرانیان را نه جاصل شمشیر خون ریزعرب که حاصل بدی مغان زرتشتی نشان دهد و بدین گونه ایران دوستی ای که این روزها در وجود جوانان ایرانی چون آشفشانی در لحظات پیش از فوران است را خاموش نماید و آتشفشان خاموش جز دود سیه رنگ چه حاصل دارد؟ اما بر چه اساسی دست به این اقدام می زند؟ او می داند که این فرضیه تا حدی زیادی می تواند جای خود را در میان مردمی که رابطه شان با تاریخ در این دوران مانند رابطه تاریکی و نوراست باز نماید چرا که بخشی از مردم امروز اسلام گریز گشته اند و روی به سایر دین ها به خصوص زرتشتی و حتی بعضی روی به بی دینی آورده اند  و اینک با قرار دادن این دو تصویر در کنار یکدیگر سعی در گرفتن نتیجه ای مشابه از سوی مردم دارد اما این رسانه به یک نکته کلیدی در این میان هیچ اشاره ای نمی کند  و آن اینست که اسلام گریزی امروز ایرانیان تنها به خاطر بدی روخانیون نیست حتی این مورد شاید کمترین اثر را داشته باشد و یکی از دلایل عمده این اسلام گریزی بیگانه دانستن آنست.
اگر دست کم مقداری در وقایع این دوساله به عقب برگردیم شاید بتوان سر نخ های دیگری نیز پیدا نمود آقای موسوی در بیانیه اش اعلام می نماید جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد. در 22 خرداد سال گذشته در حالی که همه بی قرار رسیدن به این روز بودند به ناگاه راهپیمایی از سوی موسوی و کروبی لغو می شود. چندی بعد محسن کدیور در یکی از برنامه های رسانه فارسی زبان آمریکا شعار مردم را از نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران به هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران تغییر می دهد پس از او نوبت اقای مهاجرانی بود که در بیاناتی فرمودند در زندگی آقای خامنه ای حتی نمی شود یک لکه خاکستری پیدا کرد تا چه رسد به لکه ای سیاه رنگ بر بوم زندگی ایشان،. ناگفته نماند در همان روزگار که اقای موسوی جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد را می گفتند محسن سازگارا در یکی از ویدیوهایش نظرسنجی ای را پخش نمود که در آن نظر سنجی بیان شد که مردم خواهان سرنگونگی یک مرتبه این نظام هستند ولی تاکیدی بر آن دیگر صورت نگرفت
پس از 25 بهمن که مردم با شعارهای کاملا براندازانه قدم به خیابان نهادند شورای راه سبز امید ناگهان راه سکوت را در پیش گرفت و دیگر فعالیت چندانی از خود نشان نداد به جز چند بیانیه خنثی و در جدیدترین مورد سایت کلمه بیانیه دانشجویان را که در آن حکومت را به چالش کشیده بودند حذف  کرد و سایت جرس با حذف بخشی از آن، بیانیه را منتشر نمود.
با بررسی این سرنخ ها من به این نتیجه رسیدم که ما در میانه یک بازی خطرناکیم و برداشت من اینست که مرحله بعدی این بازی بر اساس پیش بینی های حکومت اینست که احمدی نژاد از قدرت کنار می رود و موسوی یا یکی از اصلاح طلبان به مسند ریاست جمهوری تکیه خواهد زد و چهره ای دموکرات از این رژیم خونخوار را به رخ جهانیان خواهند کشید و خواهند گفت می بینید این رژیم که شما دیکتاتورش می خواندید رژیمی دموکرات است و برای همین است که بر خلاف سایر کشورهای خاورمیانه که همه در حال زیر و رو شدن نظام های حاکمشان هستند نظام حاکم بر ایران استوار ایستاده است. در مورد اینکه آقای خامنه ای ولی فقیه می ماند یا نه نمی توان چندان اظهار نظری قطعی نمود اما بعید نیست که او هم جایش را به هاشمی شاهرودی یا هاشمی رفسنجانی بدهد تا برای زیبا سازی چهره این نظام ننگین دیگر مشکل چندانی وجود نداشته باشد.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۲, دوشنبه